• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : انگشت شست؟ بيارش بيرون!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 13 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    ياد اين بيت افتادم از خواجه شيراز

    گوهر پاك تو از مدحت ما مستغني است

    فكر مشاطه چه با حسن خداداد كند؟

    زيبا نوشته ايد

    استفاده كرديم

    تاخيرمان را هم ببخشيد

    پاسخ

    و عليکم السلام.
    بله. همين طوره. البته فکر کنم روح جناب سعدي زير آن طاق مکعب مستطيلي در حال لرزيدن باشد؛ چرا که نوشته ي ما کجا و آن مدح سعدي کجا.
    گاهي است... . هيچي. همين که لطف کرديد و تشريف آورديد لطف تان جبران ناکردني است.

    اوهوم

    چقدر از اين بچه ها ديدم كه دست بردار از اين كارشون نيستند ولي يه جورايي خب اين شيرين كاريه خيلي بامزه يي هس ....يعني مي ارزه....يعني چون بچه( از اسمش پيداس ديگه) همشون پاكن. پس عشقشون پاك و شايد يعني حتما، مي توان گفت كه حق دارند و عشقي حقيقيه ولي فقط براي همون دوران حقيقيه ولي فايده نداره....

    ...

    چون....

    راستش اگه به بچه مثال نمي زديد بهتر بود. چون بچه بزرگ ميشه و اون عادت(البت نبايد عادت گذاشت) رو يادش مي ره يعني معشوقش رو يادش مي ره پس عشقش حقيقي نبوده و از سر لذت بوده و....پس بهتره به اون تشبيه هش نكنيم چون عشقي واقعي نيست

    البت شايد اين نوشته فقط براي همون دوران درست باشد ولي اگر كلي گفته بشه بهتره.همين!

    پاسخ

    مثال ها هميشه براي راحت کردن تصور به کار ميرن. چاره اي از غيردقيق بودن هم نيست. همه ي مثال هاي عالم غيردقيق و يک وجهي اند. اين مثال هم فقط براي همون لحظه اي بود که بچه شستش رو داره مي مکه و دست بردار هم نيست.

    اما همون پسر بچه 6 ماهه كمي كه بزرگ تر شه يادش ميره عشقي داشته به اسم "انگشت شست" ...يعني عشق هم به همين زودي فراموش ميشه؟؟ نع، اگه قرار باشه فراموش شه كه ديگه اسمش عشق نيست...ميشه بچه بازي!! ميشه حوس....

    هرچند كه براي توصيف عشق هاي زميني اين روزها مثال خوبي بود!

    پاسخ

    بله. همين طوره. البته کاملا هم همين طور نيست. من چيزي به اسم عشق هاي زميني اين روزها رو درست نمي دونم. بالاخره هميشه عشق هايي وجود دارن که عمق و پايداري لازم رو ندارن.
    در کل موضوع مهم و سختيه. و فکر مي کنم حرف زدن درباره ش خيلي سخته. دست کم براي من که همين طوره.
    + سايه 

    اي بابا چرا اينطوري شد؟

    در مورد فرمايش جناب مدير هم بايد بگم كه اين صحبت رو من هم شنيدم و كاش واقعا به اين مسئله پرداخته ميشد تا قدري روشن بشه.

    پاسخ

    مهم نيست چرا اين طوري شد! مهم اينه که ما بهره برداري هاي لازم رو کرديم!
    درباره ي مسئله اي که جناب مدير فرمودن و شما هم ايضا؛ بايد بگم اصولا خيلي از مسايل بار عرفي وحشتناکي دارن. يعني عرف درباره ي بعضي چيزها خيلي فشار وارد مي کنه. و خيلي سخته اصلاح کردن يا واقع بينانه کردن اون مساله.
    در ايران هم که کلا رسانه ها عرفي و عوام زده هستن، هيچ رسانه اي انگيزه اي براي اصلاح رفتارها و بينش هاي غلط و بيهوده ي عرفي نداره. پس بايد نشست و ديد.
    + سايه 
    از
    پاسخ

    مردم هميشه دوست دارن درباره ي چيزايي که درباره شون چيزي نمي دونن، جدي تر و پرشورتر حرف بزنن!
    + سايه 
    در
    پاسخ

    بله. همين طوره!
    + سايه 
    در مورد
    پاسخ

    نظر من هم قديم تر ها همين بود؛ اما خب! احساس مي کنم فکر مي کنم!
    + سايه 
    مايش
    پاسخ

    دقيقا. ولي مشکلي که وجود داره اينه که خيلي ها چون نمي تونن درک کنن، ترجيح مي دن بجنگن.
    + سايه 
    اق
    پاسخ

    فکر نکنم اينجوري باشه. بالاخره هر کسي حق داره رفتاري رو که فکر مي کنه درسته انجام بده. و خب وظيفه ي هر کسي ايجاب مي کنه که هر جور فکر مي کنه وظيفشه عمل کنه!
    + سايه 
    د
    پاسخ

    در ارتباط با نظر شما ياد يه خاطره افتادم که ترجيح مي دم اينجا نگمش!
    + سايه 
    د هم
    پاسخ

    همين طوره واقعا. يعني من خودم هميشه وقتي بهش فکر مي کنم همين احساس رو دارم. اصولا عشق يه مفهوم غيرفهما داره و يه مفهوم فهما هم البته داره. اصولا کار هر کس نيست ...
    + سايه 

    نع
    به نظر من قياس مع الفارقه.

    اون بچه به مکيدن انگشت عادت کرده و عشق رو نمي شه با عادت يکي دونست.

    پاسخ

    نه. به نظر من هر قياسي مع الفارقه. بالاخره براي تمثيل فقط وجود يه وجه شبه کفايت مي کنه. درست ميگم؟ بنابراين بقيه ي موارد فارق ميشن.
    شما ميگيد عادت. بايد ديد تفاوت بين عادت و عشق چيه. هر دوي اينا يه حس دروني ناخودآگاه هستن البته به اضافه ي حس نياز شديد؛ که باز هم توي هر دو هست؛ شايد بشه گفت اون رفتار پسربچه هم مي تونه عشق باشه و هم عادت.
    البته ادعايي وجود نداره. مطمئنا تفاوت هاي وحشتناکي بين عشق و عادت هست؛ اما توي اين نوشته قرار بود يه تشبيه ساده انجام بشه!
    + حامد 

    حالا اين وسط اون بچه كار درست انجام ميده يا اون هزاران نفر كه ميخوان با دليل و منطقشون اون رو باز دارند؟

    خيليا معتقدن عشقي به اسم عشق زميني اصلا وجود نداره و كشكه و مسخره بازي.

    اصل عشق الهيه. عشق به خدا!

    واقعا اينجوريه؟

    يعني ما حق نداريم عاشق يك آدم بشيم. حتي ازنوع جنس مخالف؟ حتي از نوع هم سن و سال.

    نميدونم!!

    پاسخ

    هر دو فکر مي کنن کار درست رو انجام ميدن. هر دو هم واقعا دارن کار درستي مي کنن. بالاخره دارن بر اساس بينش هاشون رفتار مي کنن. اما چيزي که اين وسط فراموش ميشه اينه که در اين موارد بعضيا مي خوان به هر طريقي شده اون بيچاره رو مجبور کنن که از عشقش بگذره؛ مشکل اين جاست.
    اونايي که معتقدن عشق زميني وجود نداره رو بايد گل گرفت؛ رسما. عشق يه مفهوم ماورايي و غيرزمينيه؛ حتا اگه مصداقش زميني باشه؛ حتا اگه مصداقش يک نفر از جنس مخالف باشه. عشق مقدسه؛ همين.
    آقاي مدير! جوش نزن. بعيد مي دونم اين حرفا بتونه اون آدما رو راضي کنه. همون طور که بعيد حرفاي اونا بتونه شما رو راضي کنه.