• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : دختري که عصباني شد!
  • نظرات : 4 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سايه 

    نه..

    ( م. ب) بزرگوارم:

    به قول فرمايش خودتون مهم همون طنزيه كه تو تموم اين كامنتا هست. حتي همون كامنت. و حتي كامنت خودتون.تازشم معمولا با صورت كامنت كار داريم و نه با خفياتش. پس من باز مجبورم بزرگواري كنم و ببخشم.

    بعدشم من يه چي گفتم، شما چرا باور كردين؟؟

    تازشم تر اينكه بنده يحتمل... اخراااااجيده شدم.

    + سايه 

    مخلص كلام اينكه:

    انكشف كه:

    هيشكي ننكشف.

    اينم كه من چه موقع انكشف؟؟؟

    اونم ننكشف !!

    تازشم چرا نمياد؟؟

    + م.ب 
    من متوجه فاصله بين از و جناب تو كامنت عذرخواهي مدير وبلاگ نشده بودم . درس خوبي گرفتم .هميشه جاهايي كه خالي به نظر ميرسن ممكنه حقيقتا خالي نباشن . و اينكه نديدن دليل بر نبودن نيست.
    مدير بايد به خاطر اين حركت فريبنده شون از همه عذرخواهي كنن. الان در واقع دو تا عذرخواهي بدهكار شدن . يكي به جناب رائد و يكي هم به ما .
    و مطمئنم سايه خانم اينبار بي همانگي با بقيه اعضاي وبلاگ مدير رو نخواهند بخشيد
    + روستائي 
    خيلي زودتر از اين ها بايد متوجه مي شديد خانم سايه ها ... آخه به جناب مدير مياد به اين سادگي عذرخواهي کنن؟
    + سايه 

    راستي!!!

    جناب رائد كوشن؟؟؟

    تازشم تو كامنت دوم مدير ، همون كامنت معروف به عذر خواهي ، يك راز نهفته بود!!!!

    انكشف؟؟؟؟

    ننكشف؟؟؟

    يحتمل ، نچ....

    همون ننكشف.....

    + روستائي 
    به به ... به به ... صفحه ي نظرات چونان صفحه ي چتينگ شده است ...... يكي ديگر از كاربردهاي كامنت را هم كشفيديم ... خانم سوتك بيايند ما را بتشويقند . كاربرد شناسي مي كنيم ...
    + م.ب 
    سلام سايه خانم عزيز .درست حدس زديد خانمم.آهان . آمين
    + سايه 

    خدمت ( م.ب) بزرگوار

    نميدونم جناب يا سركار

    هرچند از قلمتون حس كردم سركار خانم هستين.

    بمونه.

    نه بابا ، من كه از طرف جناب رائد نبخشيدم كه

    من از طرف خودم تموم ظلمهايي كه از طرف مدير به من شده بود رو بخشيدم.

    باشد كه خداي هم ببخشايدش( آمين).

    + م.ب 
    دوباره سلام از مدير متواضع و با گذشت و مهرباني چون شما غير اين انتظار نميرفت .شما هم درس خوبي به ما دادين .تو جامعه ما كم پيش مياد مديري عذرخواهي كنه كاش تو جايزه نوبل مدال عذرخواهي هم بود .ميگفتم حتما بدن به شما
    مشتاقانه منتظر عكس العمل آقاي رائد هستيم كه در برابر خطا و عذرخواهي شما چه برخوردي ميكنه.
    سايه خانم هم كه از طرف جناب رائد بخشيدن
    خدا با اون عظمتش از طرف بندگانش نميبخشه و گفته بايد خود طرف رضايت بده .آهان شايد بعنوان يكي از زير دستان مدير عذرخواهي مدير رو پذيرفتن و يا شايد بقول خودشون بر اساس قانون كي به كيه كه از قوانين منحصر بفرد بعضي جوامع هست دور از كشور ما البته
    اينم شوخي بود با سايه عزيز .
    تا باشد از اين يادگيري ها ...
    پاسخ

    ممنون از حضور شما نيز!
    + سايه 

    كي به كيه!!!

    حالا كه انقدر اصرار ميكنين و

    بازار تواضع هم داغه

    عذرخواهي رو ميپذيرم.

    به شرط اينكه ديگه تكرار نشه هااااا.

    حالا آشتي...

    پاسخ

    !

    مدير با تواضع تر از اين حرفاست.

    بنده اينجا رسما جلوي همه ي اعضاي وبلاگ

    و نويسندگان عزيز وبلاگ طعم شيرين دو دقيقه

    از طرف جناب رائد عذرخواهي مي كنم.

    پاسخ

    http://www.laptopskins.net/img/laptop_skin_flowers_green_thumb.gif" >
    ما كوچيكيم
    + م.ب 
    سلام .خيلي خوبه كه انسان متوجه اشتباهاتش بشه و ازش درس بگيره بهتون تبريك ميگم
    و خيلي خوبتره كه يه مدير محترم جنبه هاي مثبت نوشته هاي زيردستش رو بيشتر ببينه

    و خيلي خيلي بهتره و قشنگتره كه اون مدير محترم همينجا حرفشو پس بگيره يا عذرخواهي كنه
    و صد البته باز بهتر از همه اينها اينكه جناب رائد چون ميدونن مديرشون بسيار شوخ طبع هستن بخودشون اطمينان بدن كه مدير قصد مزاح داشته و احيانا جواب تندي بهشون ندن
    **
    موفق باشيد.البته اينها رو محض مزاح گفتم چون ميدونم اعضاي دومين بسيار با هم صميمين و كامنتهاشونم در نوع خودش نمك وبلاگه
    پاسخ

    وعليكم السلام. ممنون از لطف شما و ايضا توجه تون. ما و جناب مدير كه اين حرف ها رو نداريم؛ و شخصا دوست ندارم معذرت خواهي كنن ايشون وقتي مشخصه هدفي جز مزاح در كار نبوده. به هر حال ممنون از محبت شما

    سلام

    راستش ما واسه دانشجو جماعت سر كلاس رفتيم اينقدر مثل تو كلاس نذاشتيم

    اه اه اه اه اه

    حالا ديگه دختر دوم راهنمايي كلاس گذاشتن داشت

    نتيجه گيري:

    ما از اين داستان آموختيم كه هر چلغوزي را نبايد به عنوان استاد به سر كلاس فرستاد.

    پاسخ

    و عليكم السلام. من همين جا اعلام مي كنم كه استكبار جهاني و امپرياليسم جهاني هيچ گاه نمي توانند ما را از هم جدا كنند؛ گرچه لحن شوخي در اين كامنت واضح است.

    گرچه حرف شما چيز خاصي نبود كه اون دختر بخواد بهش بربخوره... البته بدون درنظر گرفتن فضا و تمام پس زمينه ها و پيش زمينه هاي ممكن و محتمل!... اما شايد براي اين هنوز ناراضي بود كه ضايع شدنش در جمع بوده و عذرخواهيتون نه!
    ياد دبير معارفمون به خير! عليرغم اينكه اونم حرف خاصي نزده بود، اما چون سر كلاس و در حضور جمع با دانش آموزي بحثش شده بود، روز آخر، سر كلاس ازش عذر خواست!!!! خداييش كار بزرگيه...

    پاسخ

    درس بزرگي بود واقعا. خدا توفيق بده.