• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : زبان
  • نظرات : 0 خصوصي ، 16 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + روستائي 

    يا الله ...

    عارضم خدمتتان كه اين عكسه واقعا زشته ها . چه معني ميده بچه اين قدر زبونش بيرون باشه ؟! ... دهه!!!

    بعدشم اينكه هر وقت زخم زبون مي شنوم ياد يه داستاني ميفتم كه وقتي بچه بودم (الان يعني بزرگ شدم ) تو مجله پوپك خوندم . كه چون از حوصله ي كامنتدوني خارجه ، داستانو نمي گم براتون

    كلا اين زخم زبون خيلي بد چيزيه . خدا نصيب نكنه ...

    آهان! خب نه ... قصد توجيه نداشتيم!

    خواستم اصلاحيه رو براش بزنما،‏ژارسي بلاگ قاطي كرد ، بي خيال شديم!
    اصلاح مي شود: شايد مشكلي...
    شايدم خواستن نشون بدن كه نخواستن، نتوانستن است!

    + حامد 

    سلام

    البته اينكه مي گيد حتما مشكل دارند خب حتما خبر داريد!!!

    ياد دبستانم افتادم كه هر وقت مشقام رو نمي نوشتم مي رفتم مدرسه و مي گفتم آقا ببخشيد يه مشكلي پيش اومد نتونستم بنويسم.

    ايشون هم با تجربيات جالبي كه داشت مي گفت اينا همش بهونه است... بهونه است رو هم به طرز جالبي مي كشيد.

    در هر حال اميدواريم مشكلشون حل بشه.

    سلام!

    خدمت جناب مدير جز:
    آقاي مجاهد، هفته ي ژيش كه نشون دادن خواستن توانستن است! حتما مشكلي پيش اومده!!!

    اصلاح
    ود:
    + حامد 

    سلام

    از اقاي مجاهد بيش از اين ديگه انتظاري نمي ره.

    آسايش آدمي در زنداني كردن زبان است. حضرت محمد(ص)
    پاسخ

    بله کاملا درسته .منم شنيدم نجات و رستگاري در سکوت هست .راستي داستان پادشاه اصفهاني رو تو وبلاگتون خوندما . طولاني بود ولي قشنگ بود .من فکر ميکردم داستانش واقعيه اما بعدش به من گفتن نه ايشون منظورشون ...................خدا کنه مدير دعوام نکنه و نگه که چرا وبلاگ تبليغ ميکني.نميخوام وبلاگ تبليغ کنم ؛آخه ميدونين قسمت نظرات بعضي وبلاگها تو کامپيوتر ما باز نميشه ؛براي همين نميشه نظر داد. منم از فرصت استفاده کردم اينجا نظرمو دادم .

    سلام

    ابتدائا بايد خدمتتون عرض كنم كه اين شعر اصلا معني اش اين مطلب نيست!!!

    اينو ميگم:

    يکي زد باز هم زخم زبانت

    بزن مهر سکوتي بر لبانت!

    براي سرفرازي در ره عشق

    بنوش اين زخم ها را نوش جانت!

    معنيش اين نيست:

    اگر زخم زبان شنيديد در صدد انتقام و جواب دادن برنياييد که در اين مورد سکوت بهتر عمل مي کند:

    در حقيقت اين شعر مربوط است به دنياي عشق و عاشقي! آنجا كه عاشق هيچ اختياري در مقابل معشوق از خود ندارد و در حقيقت مني وجود ندارد. آنجاست كه اگر در مقابل ناز معشوق كه اغلب با زخم زبان همراه است سكوت نكند كلاهش پس معركه است...

    پاسخ

    سلام آقاي پرتو .ممنونم که شعر رو معني کردين .شايد يکي از اشکالات کار من اينه که تو وبلاگهام خودم مينويسم و کمتر با بزرگترها مشورت ميکنم .الان يه چيز جديد ياد گرفتم.مادرم گاهي به من ميگه حالا که اينقدر اعتماد بنفست بالاست که حس ميکني ميتوني از پس کارهايي که بهت محول ميشه به تنهايي بربيايي ؛ اميدوارم در برابر انتقادات هم نرنجي و به ديگران هم حق بدي نظراتشونو بگن ؛ بعد هم مثل يه دختر عاقل حرفهاي درست رو قبول کن و به کار ببند .ولي نميدونم چرا وقتي اين پستو خوندن معني درست شعر رو به من نگفتن . شايد خيال ميکردن بهتره اينجا انتقاد بشم تا بعدها ياد بگيرم بيشتر مشورت بشم .
    بازم ممنون .
    + سايه 

    سلام

    زخم زبان!!!

    گاهي انقدر دل رو ميسوزونه كه ....

    پاسخ

    سلام خاله سايه عزيز .بله منم چشيدم .
    + حامد 

    سلام

    اين پسر افعانيه رو از كجا آورديد؟

    خدا نصيب نكنه

    چرا اين شكليه؟

    پاسخ

    اينو مامانم پيدا كردن :)
    راستي مطمئنين افغانيه!؟!؟
    فكر نكنما
    + كبري 

    سلام دوباره!

    سوژه يابي تون خيلي عالي بود

    راستي! شما مرهمي براي اين زخم نداريد؟!

    پاسخ

    سلام.ممنونم.نه...
    + كبري 

    سلام دوباره!

    سوژه يابي تون خيلي عالي بود

    راستي! شما مرهمي براي اين زخم نداريد؟!

    پاسخ

    يك بار گفتم...

    المرأه عقرب حلو اللسعه. از حکمتاي نهج البلاغه.

    به ترجمه ي آقاي دشتي: نيش زن شيرينه.

    خلاصه اين كه ما مستتثناييم.

       1   2      >