• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : فعلا برويم بميريم
  • نظرات : 1 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ... 

    خواستم جوابي بهتون بدم. اما ديدم عصباني تر از اون هستيد كه بشنويد.

    اميدوارم منصف شويد.

    + سلما 

    سلام

    ماشالله چقدر حق داريد و داريم و خودمون خبر نداريما.البته با همه حقوقمون موافقم ولي چرا بريم بميريم؟تازه كلي ارزو داريم.

    همون كه برن بميرن بهتره.

    ما ميتونيم زندگي كنيم و با اميد به حقوقمون برسيم اونايي كه نميتونن درست كار كنن برن بميرن دهه.

    با عنوان مطلبتون خندم گرفت ولي با اخريش دلخور شدم.

    ما زنده ميمونيم و درست زندگي ميكنيم.

    يا علي

    پاسخ

    سلام. خب اين رو که نوشتم، هر ساعت يه حسي پيدا مي‌کنم با اين کامنت‌ها. يه بار احساس ضدانقلاب بودن،‌ يه بار احساس نق‌نقو بودن،‌ يه بار احساس خوب بودن، و ادامه...
    ممنون از شما. شما بخنديد. ما به اندازه‌ي همه گريه مي‌کنيم. علي يارتون.
    + ... 

    شايد در مورد مثالتون درست بگيد-براي اين مي گم شايد كه درست از ماجرا خبر ندارم و راجع بهش اظهار نظر هم نمي كنم- در هر صورت حرفتون در مورد رعايت قانون رو قبول دارم. و اين كه نهادهاي نظارتي بايد به درستي به وظيفه ي خودشون عمل كنن. و اين كه اين حق شما به عنوان يك مردم است-نه تنها اينكه كانديداي مورد نظر شما راي آورده باشه بلكه حق هر عضو جامعه است-

    اما به نظر شما بي قانوني مهتر از اين كه ذكر كرده ايد نداريم؟ شايد بگوييد اين مثال است و در مثال مناقشه نيست. اما من فكر مي كنم حتما اين مثال مهمي براي شما بوده و فكر شما را مشغول كرده بوده كه اينجا ذكر كرده ايد. و مساله ديگه اينكه اين ادبياتتون اصلا مناسب اين وبلاگ نبود. حداقل از شما كه يكي از بهترين نويسنده هاي دومين هستيد - اين رو به حساب هندونه زير بغل نذاريد. واقعا نظرم اينه- كاملا بعيده كه حالا فرضا يه بي قانوني هم كه شده رو کثافت‌کاري‌ها و بي‌شعوري‌ها اسم بذاره.

    و كلا اينكه اصلا فضاي اين نوشته تون جالب نبود.

    ببخشيد اگه بي ادبي كردم. شادكام باشيد.

    پاسخ

    مثالي که من زدم هيچ دخلي به اصل ماجرا نداره. اصلا اين مثال رو بعد از ارسال خود نوشته به‌ش اضافه کردم. فقط براي اين که نگن داره کلي‌گويي مي‌کنه، حالا که مثال زدم که کلي‌گويي نکنم، اين‌جوري مي‌گيد.
    ادبيات من نامناسب‌تره، يا رفتار ضدقانوني؟ يا رفتار خلاف قانون؟ يا پررويي در رفتار خلاف قانون؟ من که واقعا يکي از بهترين نويسنده‌هاي دومين هستم با دويست تا علامت تعجب، بيشتر بايد حواس‌ام به نوشتن‌ام باشه، يا کسايي که توي همه‌ي روزنامه‌ها و خبرگزاري‌ها ديده مي‌شن و حرف‌شون همه جا مي‌ره؟ مطمئنا مي‌گيد هر کسي وظيفه‌ي خودش رو داره.
    من فکر نمي‌کنم حتي يه ذره اين نوشته مشکلي داشته باشه. حتي يه ذره. بعدش هم اين‌که رفتار خلاف قانون اگه کثافت‌کاري و بي‌شعوري نباشه، پس چيه؟
    تازه مي‌گيد «حالا فرضا يه بي‌قانوني شده»؟ واقعا به نظر شما هيچ بي‌قانوني و خلاف قانون و بي‌حرمتي به قانون توي اين مملکت اتفاق نمي‌افته؟ اون هم جلو چشم مردم و رسانه‌ها؟ کثافت‌کاري و بي‌شعوري بدتر از اين‌که قانون‌گرايي رو توي يه ممکلتي به گند بکشن؟ اون هم قانوني که حتي به فتواي مراجع، تخطي ازش حرامه.
    فضاي نوشته‌م جالب نبود؟ باشه. اشکال نداره. اميدوارم فضاي جامعه براتون جالب باشه. جامعه‌اي که داره سرريز مي‌شه از سرخودي و بي‌قانوني و هرکي‌هرکي‌گري.
    ببخشيد که بي‌ادبي کردم. شادکام باشيد.

    سلام

    به يه موج دعوتتون كردم

    مي پذيريد؟

    پاسخ

    سلام. از مدير دومين بپرسيد خب!
    + م.ب 
    سلام . كاملا موافقم .
    پاسخ

    سلام. از شما هم ممنون. :)
    + زينب 

    سلاام.

    اول از همه خيلي ممنون از اين كه نوشتيد! كم كم داشتم نااميد مي شدم از اين كه كسي چيزي بنويسه....بگذريم!!

    پستتون هم...فقط مي تونم بگم شديد موافقم. راه حل به جايي بود! به اميد آن روز...

    پاسخ

    سلام. ممنون :)
    + حامد 
    رائد جان پست هات ادم رو ياد شبکه هاي لس انجلسي مي اندازه که در واقع نظام رو طوري جلوه مي دن که همه چي «تخلف‌ و کثافت‌کاري‌ و بي‌شعوري‌» است و تنها راه حل هم اينه که يا اونا برگردن ايران يا همه برن بميرند.
    ميدوني که رکن چهارم دموکراسي بعد از سه قوه مجريه و قضاييه و مقننه، رسانه است.
    متاسفانه يکي از مشکلات اينه که نهادهاي نظارتي نمي تونند به خاطر ترسي که از رسانه ها دارند کارشون رو درست انجام بدن.
    اين در صورتيه که گاه حکم حکومتي رهبري هم تصديقي مي شه بر اين مدعا. در بازشماري ارا انتخابات مجلس ششم توسط شوراي نگهبان، در تاييد صلاحيت اقاي معين و اقاي مهرعليزاده. در تاييد مايه گذاشتن از رهبري توسط اقاي احمدي نژاد در مجلس (دفاع از وزرا و انتقاد کيهان به اقاي احمدي نژاد)
    کي دادگاه ويژه روحانيت مي تونه با وجود اين رسانه ها اقاي خاتمي رو به خاطر دست دادن به زنان به دادگاه بکشونه؟ کي آقاي کردان مي تونه به خاطر جعل مدرک به دادگاه بره؟
    بي خيال
    حرف زياده

    + حامد 
    رائد جان پست هات ادم رو ياد شبکه هاي لس انجلسي مي اندازه که در واقع نظام رو طوري جلوه مي دن که همه چي «تخلف‌ و کثافت‌کاري‌ و بي‌شعوري‌» است و تنها راه حل هم اينه که يا اونا برگردن ايران يا همه برن بميرند.
    ميدوني که رکن چهارم دموکراسي بعد از سه قوه مجريه و قضاييه و مقننه، رسانه است.
    متاسفانه يکي از مشکلات اينه که نهادهاي نظارتي نمي تونند به خاطر ترسي که از رسانه ها دارند کارشون رو درست انجام بدن.
    اين در صورتيه که گاه حکم حکومتي رهبري هم تصديقي مي شه بر اين مدعا. در بازشماري ارا انتخابات مجلس ششم توسط شوراي نگهبان، در تاييد صلاحيت اقاي معين و اقاي مهرعليزاده. در تاييد مايه گذاشتن از رهبري توسط اقاي احمدي نژاد در مجلس (دفاع از وزرا و انتقاد کيهان به اقاي احمدي نژاد)
    کي دادگاه ويژه روحانيت مي تونه با وجود اين رسانه ها اقاي خاتمي رو به خاطر دست دادن به زنان به دادگاه بکشونه؟ کي آقاي کردان مي تونه به خاطر جعل مدرک به دادگاه بره؟
    بي خيال
    حرف زياده

    پاسخ

    از اينکه شما را به ياد شبکه‌هاي لس‌آنجلسي انداختم معذرت مي‌خوام. من الله توفيق
    + حامد 
    سلام
    مي گم چقدر اهنگ وبلاگ، به اين پستت مياد!