• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : كاملا درون گروهي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام
    با جناب سايه موافقم.
    سلام دوست عزيز و همشهري من.وبلاگ جالبي داريد.خوشحال مي شم به وبلاگ منم سري بزنيد.
    باسلام به همه دوستان
    فرصتي شد که از کنار خيابان زير سايه حضرت رضا عليه السلام سلامي به دوستان داشته باشم که اين فرصت با اين پست آخر همزمان شد.
    به خانم سايه سلام ويژه دارم و با حرف هاشون موافقم
    نائب الزياره همه دوستان هستم .
    پاسخ

    سلام استاد..زيارت قبول ..شما بزرگوارين ...التماس دعاي فراوون ...خوش به سعادتتون ..
    + حامد 
    سلام
    يکي از سخت ترين نظراتي که مي شه گذاشت رو بايد براي اين يادداشت بذارم.
    خصوصا الان که بيش از 20 ساعت هم از نوشتن اين يادداشت مي گذره و .... .
    بي خيال
    به قول حافظ که مي فرمايد:
    احمدي دلاور / حامي خط رهبر
    حافظا
    پاسخ

    سلام ... گذشت 20 ساعت !! ... سخت ترين نظر ... آها از اون نظر ...اوکي

    سلام. من هميشه به دومين مثل وبلاگ خودم و به يك چشم نگاه مي كردم و مي كنم.و الانم خيلي ناراحتم كه داره اين طوري ميشه !

    ولي با حرف شما موافقم. دومين عمرش سر نرسيده. ما داريم سكته ش ميديم !

    پاسخ

    سلام فاطيماي گلم ... يکي از کسانيکه باعث سر پا بودنه دو مين بوده تو اين دو ، سه سال تو بودي و هميشه هم از وظيفه شناسي تو گفتم ..چه جمله ي جالبي: ما داريم دو مين رو سکته ميديم ... خيلي جالب بود اين جملت عزيز دلم ..
    + رائد 
    سلام.

    همه‌ي اين حرف‌ها خوش‌بختانه يا شوربختانه درسته؛ اما براي من به عنوان يکي از نويسنده‌هاي دومين، خيلي تلخه که براي تصميم به تعطيلي، حتي يه خبر، -و نه مشورت حتي،- از قبل به ما نداده بودن. انگار تنها انتظاري که از ما مي‌رفت اين بود که بيايم اينجا بشينيم و سوگواري پايان دومين بکنيم.

    به نظر من اين حرف‌ها دست‌کم توي اين شرايطي که معلوم نيست چي شده و چي قراره بشه، هيچ فايده‌اي نداره. مگه اينکه قرار باشه برنامه‌ي تازه، يا روش تازه‌اي توي دومين ايجاد بشه. اين نوشته‌ها خيلي مي‌تونه به انسجام دوباره‌ي دومين کمک کنه، اما مهم‌تر از اون، بايد دست‌کم سه نفر از اعضاي دومين، به يه نتيجه‌ي روشن برسن که چه کاري بايد بشه.

    به نظر من درباره‌ي بازديدکننده هم بايد نگاه‌مون رو اساسا عوض کنيم. ما وقتي مي‌نويسيم بايد خوب بنويسيم و کم هم نذاريم، توي اين هيچ شکي نيست، و دست‌کم خود من توي نوشتن‌ام بيشتر اوقات تنبلي کرده‌م اينجا و دير نوشته‌م و خيلي وقت‌ها هم خوب ننوشته‌م؛ اين قبول. اما من فکر مي‌کنم دومين اول مال ماست؛ و ما براي خودمون داريم مي‌نويسيم و براي رضايت خودمون مي‌نويسيم؛ خب به هر حال بازديدکننده و خواننده‌اي هم اگه مي‌خونه، لذت مي‌بره، و اگه نظري هم داره، يا مي‌گه و يا نمي‌گه.

    به نظر من ما نبايد براي ادامه دادن وبلاگ، به آمار بازديدهاي اينجا اتکا کنيم. اگه خود ما انگيزه‌ي ادامه‌ي دومين رو داريم، ادامه‌ش بديم، ولو اينکه اينجا بازديد روزانه‌ش هر روز دقيقا صفر باشه. و اگه خودمون انگيزه‌ي نوشتن و جدي گرفتن دومين رو نداريم،‌ تمومش کنيم همين‌جا؛ ولو اينکه روزي هزار و هيجده تا بازديدکننده داشته باشه.

    درباره‌ي کامنت هم به نظر من بايد کنار بشينيم تا هر کسي بر اساس سليقه‌ي خودش رفتار کنه. سليقه‌ي آدم‌ها به انتظارات ما از اون‌ها برتري داره، و دست کم به نظر من، کسي که بعد از يک سال سر زدن به دومين، يه کامنت مي‌ذاره، کامنتش خيلي خواستني‌تر از کسيه که هر روز از سر احساس وظيفه يا احساس حاضري زدن، کامنت مي‌ذاره. به نظر من بايد کامنت رو مفروغ عنه بدونيم، و در تصميم‌هامون دخالتش نديم، همون‌جوري که آمار بازديد وبلاگ رو.

    به نظر من تنها مولفه براي ادامه يا عدم ادامه‌ي دومين، بايد انگيزه‌ي خود نويسنده‌ها باشه و بس. اگه داريم، ادامه بديم؛ اگه نداريم، همين‌جا يه نقطه‌ي پايان بذاريم و به همه‌ي لحظه‌ها و روزهايي که قبل از اين بوده افتخار کنيم.

    اين بود بيانيه‌ي سياسي امنيتي يک رائد!
    پاسخ

    سلام.. جناب رائد بي زحمت پستهاي آخر رو بخونين ..پستهاي قبل از تصميم به بستن دومين مد نظرمه ...در ثاني نبايد يادمون بره که دو مين رو يک نفر باز کرد و اون يک نفر هم وقتي تحرکي به اونصورت از نويسنده ها نميبينه حق داره که از فسيل شدن وبلاگ جلوگيري کنه و ثالثا همينکه دو هفته پست خداحافظي برنامه داده شد اين در واقع يعني مشارکت در امر تصميم گيري ... بچه ها با حضور فعال خودشون و با نشون دادن علاقه ي خودشون به باقي موندن دومين با مشارکت جدي در اين دو هفته ميتونستن نشون بدن که هنوز بر سر پا موندن دو مين اعتقاد دارن اما باز هم نگاه کنين به حضور بچه ها ....چرا اين حرفا فايده نداره؟! اقلا يادمون مياره که چه کسي مقصر بود که دو مين به اينجا رسيد ؟؟ ....جناب رائد تعارف رو اقلا با خودمون بذاريم کنار ... وقتي من انقدر در حضور خودم حتي در نوشتن پست خودم فعال نيستم در واقع نظرم رو در خصوص باز بودن و نبودن دو مين دادم و در واقع من با عدم حضور خودم تائيدي بر بستن دومين کردم ...منکر اين مطلبيد؟ .....اين تعارفه ... يعني چي دو مين رو داريم براي خودمون مينويسيم .. دومين رو مينويسيم اولا براي اينکه مخاطب داره دوما براي اينکه دوست داريم که بنويسيم که اونهم باز برميگرده به حضور مخاطب ... اگر قرار بود برا دلامون بنويسيم ميريم تو وباي خصوصي مينويسيم ... چرا آمار رو نبينيم؟ من امار رو ارائه دادم برا اثبات اين مطلب که مرگ دو مين فرا نرسيده و تاريخ مصرفش نگذشته ...بهيچ عنوان نظر شما رو برا کامنت گذاري در خصوص بچه هاي خودمون قبول ندارم ..در مورد بازديدکننده ها شايد بتونم باز قبول کنم اما براي خودمون نه ...ببينم بازديدکننده ها که کامنت نذارن چون ميلشون نميکشه..منم که تعهد حضور دادم و ميتونم با کامنتم مطلب همکارم رو نقد کنم و بهبود ببخشم به مطلب دوستم ، منهم نذارم ...پس اين وبلاگ چطور قراره رشد بکنه؟ پس تعهد من در قبال حضور در اينجا چي ميشه؟ همينکه هر چندوقت يکبار بيام يک مطلب از سر اداي تکليف بنويسم و برم ؟؟!! .....به نظر من و با عرض معذرت تنها مولفه دومين برا ادامه اينه که خودمون با خودمون بي تعارف باشيم و ببينيم که اگه نميتونيم اون وقت لازمه رو بذاريم خودمون بکشيم کنار ... ممنون از بيانيه ي سياسي شما که بنوعي فک کنم حرف من هم بود در نقاطي و شايد با ادبياتي متفاوت .... باز هم تاکيد ميکنم که نفر اولي که مشمول اين مطالب ميشه خود من هستم و در واقع اينها رو تذکري براي خودم دادم..ممنونم.