سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انقلاب نرم، براندازی مدیر!

ارسال‌کننده : در : 86/7/5 9:19 عصر

با توجه به اینکه امروز نوبت سید ایمان ضیابری بود تا پست بنویسد و مدیر وبلاگ هم تاکید کرده بود از این به بعد با نویسندگان وبلاگ خودمان گفت‌وگو نکنیم و همینطور خواندن هیچ پستی از دو دقیقه بیشتر طول نکشد، ما در جهت حالگیری و ضدحال و براندازی، از هر دو دستور سرپیچی کردیم و این گفت‌وگو را ترتیب دادیم:

 

غلامعلی مجاهد: از چه نوع ساعتی استفاده می‌کنی؟

سید ایمان ضیابری سیدین: ساعت دستم نمی‌اندازم! فقط به ساعت کامپیوتر نگاه می‌کنم!!

علی مجاهد: ایمیلتون چند دقیقه یک بار چک می‌شه؟

سید ایمان ضیابری: ایمیلم به طور متوسط هر پانزده دقیقه یکبار توسط خودم چک میشه!

ع مجاهد: وال پیپر ویندوزتون چیه؟

ایمان ضیابری: چند عدد گل بنفش رنگ در کنار یک صخره‌ی سنگی. اسم گلها رو بلد نیستم!!

مجاهد: بین سیاه و سفید ... رو اتخاب می‌کنی یا قهوه ای؟

ا ضیابری: آبی متمایل به سبز لجنی

م: چند وقت زنده می‌‌مونی؟

ضیابری: بذارید از خدا بپرسم. بهتون می‌گم

م: خصوصیت اول اون دختر خوش بخت چیه ؟

ض: آنشرلی با موهای قرمز!

م: قشنگ ترین عکسی که دیدی؟

ض: خودم در آیینه!

م: شعر نو یا کلاسیک؟

ض: رانندگی با کامیون، بدون داشتن گواهینامه‌ی پایه یک!

م: اگه بخوای کسی رو بزنی و زورت نرسه؟

ض: بادی گاردم رو صدا می‌کنم!

م: و اگه مرخصی باشه؟

ض: اون یکی بادی گاردم رو صدا می‌کنم. تا چهار تا راه دارید که بپرسید اگه مرخصی بود

م: برای بار پنجم می‌پرسم . و اگر مرخصی بود؟

ض: با اجازه‌ی بزرگترها، بله!

م: شب قدر کجایی؟

ض: شب قدر... تو حیاط خونه‌مون. وقتی همه خوابن. رو ایوان خونه. آسمون رو نگاه می‌کنم... و درد دل...

م: ولنتاین دی؟

ض: استغفرالله...

م در همین حد؟

ض: بله در همین حد

م: آرشیو وبلاگتون

ض: نشون می‌ده کم کم دارم آدم می‌شم

م: مایکل خان مور؟

ض: از بچه‌های ماه این روزگاره. یکی دو بار بهم پیشنهاد داد قلیون بکشم، ولی من محول کردم به حامد احسانبخش

م: حامد احسان بخش؟

ض: یکی دو بار مایکل خان مور بهش پیشنهاد کرد قلیون بکشه ولی اون محول کرد به من!

م: من؟

ض: یکی دو بار حامد احسانبخش از مایکل خان مور پیشنهاد استعمال قلیان دریافت کرد ولی من محول کردم به شما!

م: شما؟

ض: یکی دو بار شما به مایکل خان مور پیشنهاد کردید استعمال دخانیات رو کنار بذاره‌ ولی حامد احسانبخش محول کرد به من

م: چرت و پرت؟

ض: اون چیزی که من بلغور می‌کنم و شما تحویل می‌گیرید و محول می‌کنید به حامد احسانبخش

م: حلال زاده

ض: به داییش رفته

م: داییت؟

ض: شهید شده...

م: و این جاست وجه شبه. دایی من هم...

ض: روحشون شاد

م:  راهیان نور؟    

ض: دوست داشتم برم ولی هنوز بزرگ نشدم

م: هنر نزد ایرانیان است و بس

ض: کتابهای تخیلی نخوندم تا حالا!




کلمات کلیدی :