سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 87/3/10 9:14 عصر

رسم قشنگی در کلاس‏های دانشگاه وجود داره (حداقل کلاس ما که اینجوریه). هر دانشجویی که برای کنفرانس یا پاسخ به درس یا هر نکته‏ی دیگه‏ای فراخونده می‏شه، جدای از اینکه کنفرانسش خوب بود یا بد، بعد از اتمام صحبتش مورد تشویق همه بچه‏ها قرار می‏گیره. من تا حالا چندین بار نصیبم شده که در کلاس‏های مختلف داوطلب شدم و کنفرانس دادم. اضطراب عجیبی آدم رو می‏گیره. کسایی که تا یه ساعت قبلش با هم بودید و تو سر و کله‏ی هم می‏زدید و مسخره بازی، حالا جلوی روت نشستن و دارن به حرفات گوش می‏دن. بعضی‏هاشون هم شیطنت می‏کنند و می‏خوان حواست رو پرت کنند. اما آخرش اون کف مرتبی که برات ‏می‏زنند همه چی رو تموم می‏کنه. نه دیگه اضطرابی تو وجودت هست و نه ناراحتی از اینکه مبادا کنفراست بد شده باشه.

این هفته مدیریت دومین دست سایه خانم بود. از پیش‏کسوتان اینجا که انصافاً هفته‏ی خاطره‏انگیزی را با طرح جالب و مدیریت خوب‏شون برای دومین رقم زدند. اما خب طبیعیه که با توجه به اینکه اولین نفر مدیر می‏شدن، کمی اضطراب هم تو وجودشون باشه. و این تشویق ماست که مثل کنفرانس کلاس‏ها این اضطراب طبیعی رو از بین می‏بره. یادتون باشه که مدیریت نوبت شما هم خواهد بود. پس یه تشویق جانانه و یه خسته نباشید خدمت سایه خانم.

ان‏شاالله در هفته جدید هم مدیریت وبلاگ با اقای فضل خواهد بود. مدیر عزیزی که دو سالی هست بسیاری از نکات وبلاگ‏داری (بر وزن خانه داری) و وبلاگ نویسی رو از ایشون یاد گرفتم. خلاصه تمام انتقاداتی که به من و وبلاگ و نوشته‏هام هست، برمی‏گرده به ایشون و دید بازی که دارند.

به قول باباطاهر که می‏فرماید:
آقای فضل آمد و سایه(خانم)رفت
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

 




کلمات کلیدی :