سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ارسال‌کننده : در : 87/3/16 3:2 صبح

‏قبل نوشت:
پیام کوتاه از شیخ هادی: فردا دومین نوبت توئه. با موضوع استقامت
پیام کوتاه از من: استقامت؟ شعاری می‏شه هرکاری کنم
پیام کوتاه از شیخ هادی: یه کاریش بکن  

اصل نوشت:
خیلی وقت‏ها در باره‏ی کلمات و مفاهیمشان و نسبت کلمه‏ از لحاظ موسیقایی با معنا و تکس و کانتکس و این جور چیز‏ها فکر می‏کنم. مثلا همین کلمه‏ی استقامت، بدون درنظر گرفن مفهومش تلفظش کنید. «استقامت» اُبُهتی دارد برای خودش! شعاری که نشد؟ نباید هم می‏شد!
خیلی سعی کردم این یادداشت را هُل بدهم به سمت طنز؛ حتی چند خطی درباره‏ی ایسقامت و ایستایی کردن در قم و اوقانیستان و استراحت و قدیمی‏ها و این‏جور مقولات جفنگ نوشتم بلکه زیر سایه‏ی طنر حرفم را قایم کنم.
استقامت در ذهن من تصویر خارجی دارد. نه فقط استقامت که شجاعت و رشادت و کلماتی ا این دست برای من تصویر خارجی دارند. تصویر خیلی خارجی! حتی خارج ا ایران. خیلی‏ وق‏ها خودم را ملامت کردم که تصویر استقامت در ذهن من باید خمینی باشد مطهری باشد همت باشد چمران باشد. نه این‏ که این‏ها نباشند؛ نه. ولی تصویر متبادر به ذهنم این‏ها نیستند.تنها توجیهی که برای خودم تراشیده‏ام، نبودنم آن زمان و درک کردن این‏ زمان است.
وقتی بگویی استقامت، صلابت حرف حرفِ کلماتی سید حسن که هر‏بار پتکشان می‏کند و می‏کوبد  به ذهنم می‏آیند. وقتی بگویی استقامت ملاحت لب‏خند شهید ملاک توی ماشین عملیات استشهادی یادم می‏آید. وقتی می‏گویی استقامت یاد می‏آید ام البیت را که روی خرابه‏‏ی خانه‏اش در ضاحیه‏ی جنوبیه ایستاده است و می‏گوید این‏خانه ام و خانه‏ی توی جنوبم و هرچه دارم و ندارم فدای پای مجاهدین.  

بعد نوشت:
خیر سرم خواستم به جای عکس گذاشتن یادداشت بنویسم.
جبران می‏کنم انشا الله. عکس دارم برای این موضوع. خودم گرفتمش. تکراری‏است ولی فیت خود موضوع.




کلمات کلیدی :