سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هنوز صرفه جویی

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 87/5/15 8:25 عصر

خب هنوز هم کم آبیه و هم کم برقی !!

امروز رو که یادتونه؟ الوعده وفا. امروز 15 مرداد ماه هست و روز قرارمون. اما خب از اونجایی که هنوز آب و برق کم هست و باید صرفه جویی بشه، ما مجبوریم باز صرفه جویی کنیم و باز دو مین عزیزمون رو بفرستیم مرخصی.
از شوخی گذشته، تا بود که یزد بودم و کلاس های دانشگاه و از اون روزی هم که برگشتم کارهای اردوی مهدویت بود و شرکت در این اردو و نتونستم اصلا برای دو مین کاری انجام بدم.
امشب هم که برای یک هفته و برگزاری کلاس های وبلاگ نویسی عازم سفر هستم و بعد از اونهم امتحانات دانشگاه و .....
خب نتیجه این میشه که آب و برق هنوز باید صرفه جویی بشه.
بله هنوز دو مین تعطیله و هنوز برید خوش بگذرونید. درضمن باید این نکته رو متذکر بشم که هنوز یوزر نیم و پسورد هیچکدوم از نویسنده ها رو براشون اعلام نکردم.
خب. همین دیگه. برید و یه مدت دیگه هم از تعطیلاتتون بهره ببرید. تا فرصتی دیگر و موقعیتی دیگر که بتونیم به نحو احسن به دو مین برسیم.
یا علی.




کلمات کلیدی :

یک ماه مرخصی

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 87/4/14 3:17 عصر

تعطیلی یک ماهه‏ی «طعم شیرین دو دقیقه»

 

اولا که کم آبی و کم برقی هست. ما هم پیشرو در صرفه جویی در برق. دومین یک ماه تعطیل می‏شه تا مصرف برق کشور بیاد پایین و شاهد قطع برق نباشیم!

ثانیا که سال شکوفایی و نوآوری هست. حداقل من بدجوری احساس می‏کنم اینجا فعلا حرفی برای گفتن نداره. یک ماهی تعطیل تا با برنامه و نویسنده‏ها شکل و شمایل جدید برگردیم. البته تغییر نویسنده‏ها شامل همه نمی‏شه چون بعضاً خیلی منظم وحرفه‏ای هستند و انتقادی بهشون وارد نیست.

ثالثا که دیدین مجلس می‏گه برای یک ماه تعطیل که نماینده ها برن مشکلات و کارای حوزه‏ی خودشون رو بررسی کنند. حالا اینجا هم یک ماه تعطیل تا حداقل خودم برم سر و سامونی به وبلاگ اصلیم بدم که یه کم حسادتش گل کرده.

رابعاً خود دومین هم خسته شده. از ناملایمات!

خامساً یوزر نیم و پسورد همه اعضای وبلاگ عوض می‏شه. اگه تو این مدت یوزر نیم و پسورد جدید به دستشون رسید که خب افتخار همکاری باهاشون رو دارم و نویسنده‏ی وبلاگ هستند و اگه نرسید هم که افتخار دوستیمون پابرجاست و فقط در اینجا در خدمتشون نیستیم.

سادساً خیلی ها نیاز به اوقات فراغت و مسافرت و تفریح و از این ژینگولک بازی‏ها دارند. یه ماه مرخصی دارید برید تفریح کنید.

همین.

تابستون خوش بگذره. صرفه جویی در آب و برق یادتون نره. گاز رو زیاد مصرف کنید که زمستون باید صرفه جویی کنید. یاعلی تا 15 مرداد ماه1387 ان‏شاالله.




کلمات کلیدی :

بازی بازی با مدیر وبلاگ هم بازی؟

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 87/4/8 1:9 صبح

طرح عوض شد!! یه بار دیگه بخونید!

این هفته‏ مدیر خودمم. کسی اعتراضی داره؟ زورمون زیاده، قلدریم، دیکتاتوریم، مدیر می‏شیم. اعتراض وارد نیست. آقا میکروفون این بنده خدا رو قطع کنید لطفا. اعتراضشون وارد نیست.
تشکر می کنم از این 5-6 مدیری که این مدت زحمت برنامه ریزی و مدیریت دومین رو به دوش کشیدند. با طرحها‏ی جالبشون و مدیریت خوبشون نشون دادن که هیچ وقت وبلاگ بی مدیر نخواهد ماند.
گفتیم بعد از مدیریت 5 مدیر باز خودمون قدرت را در دست بگیریم تا کسی به فکر کودتا و این‏ها نباشه. بعد از یکی دو هفته باز نیم باقیمانده‏ی اعضا مدیر می‏شوند.

روال ما رو هم که همه خبر دارند. یک موضوع برای هفته و تعیین نویسندگان در طی هفته. ما از این قرطی بازیا که این، اون رو دعوت کنه و اون برای این موضوع بگه و اون یکی بگه که حتما باید سوال از تو دماغ اون یکی در بیاد و اینا خوشمون نمیاد.
ما به همون شیوه‏ی سنتی خودمون بسنده می‏کنیم. اعتراضی بود؟ بی‏زحمت میکروفون رو ببرید جلوی اون آقایی که دستش رو به نشانه‏ی اعتراض بلنده کرده. بله بله خودشون هستن. با نهایت قدرت با میکروفون بزنید تو سرشون و بیایید. تشکر می‏کنم. بازم اعتراضی هست؟ خب انگار کسی اعتراضی نداره.

اما موضوع هفته:  بازی. از توپ بازی و الک دولک گرفته تا بازی سیاسی و بازی خوردن و بازی با دم شیر و دیگه هر چی که بازی داره.

و حالا اعلام نویسندگان وبلاگ:

طرح جدید: انگار با انجام این طرح همه خوشحال از مرخصی شدن. نوووووچ. اینجا تنبل‏خونه مش قنبر که نیست. بدینوسیله اعلام می‏گردد که طرح عوض شد. میهمانان در هفت روز هفته می‏نویسند اما هر روز یکی از دوستانی که در ذیل می‏آید باید مهمان روز را معرفی کند. یعنی با این طرح مثلا در روز دوشنبه ، جناب رائد باید مهمان هفته را تعیین کنند و خودشون قرار نیست چیزی بنویسند.
شنبه: حامد- مهمان هفته
یکشنبه: سوتک- مهمان هفته
دوشنبه: رائد- مهمان هفته
سه شنبه: سایه- مهمان هفته
چهارشنبه: زینب- مهمان هفته
پنج شنبه: مجاهد- مهمان هفته
جمعه: مهدیه روستایی- مهمان هفته

این هم از برنامه ی این هفته. مواظب خودتون باشید. یاعلی

تذکر: منتظر ورود نویسنده‏های تابستانی و خروج نویسنده‏های زمستانی وبلاگ هم باشید.




کلمات کلیدی :

مدیر مظلوم پارسی بلاگ

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 87/4/2 1:52 عصر

تهمت زدن راحته ولی جواب دادنش خیلی سخته.
اگه از خودت دفاع کنی می گن ببین ترسیده، حتما خبری بوده که اینجوری هول کرده. و اگر هیچی نگی می گن دیدی راست می گفتیم، واسه کارش هیچ جوابی نداره.
این اتفاقات در گذشته ای نه چندان دور برای من اتفاق افتاد. تهمت های ناروایی توسط برخی افراد به من زده شد که خود اونا الان با آبروریزی‏هایی که داشتن و با عرض معذرت گندی که بالا آوردن نمی تونند سرشون رو بالا بیارند.
نمیدونم چی شد که بحث به اینجا کشیده شد اما ...
اما یادمه تو اون موقعیت شاید تنها کسی که از من دفاع می کرد مدیر مظلوم پارسی بلاگ بود...
نمی‏دونم راضی هستند یا نه، اما اجازه میخوام تنها بخشی از چتی که ایشون با یکی از دوستانی که با توجه به شنیده هاش، حرفهای غیر واقعی به من نسبت داده بود، را در اینجا بیارم ...
و البته همین برخورد محکم ایشون بود که هم التیامی برای من بود و هم باعث شد حسادت خیلی ها را برانگیزه و مخالفت‏هاشون بیشتر بشه. مهندس جان با عرض معذرت. بد نبود بعد از دو سال به بعضی ناملایمات اشاره کنم. ناملایماتی که این روزها شما به شدت درگیرش هستید و کسی نیست که از شما دفاع کنه ...

 من ارادت قلبی به پدرشون دارم و کاملا خانواده شونو می شناسم.
خلاصه اینکه ایشون اونطوری که شما فکر میکنید نیست.  پسر بسیار خوب، متدین و با فهم و کمالاتی هست.
از شما انتظار میره که به همین راحتی برچسب بد به کسی نزنید.  ایشون از اعضای اصلی دفتر توسعه هستند.  و انصافا خیلی خیلی زحمت کشیده و میکشند.
خلاصه اینکه ما ایشون رو کاملا تایید میکنیم.
 توی وبلاگشون یه مقدار صریح و خودمونی مینویسند و اینم ناشی از صداقت ایشونه.
شاید توی وبلاگ نویسان ایران هیچکس به اندازه ایشون ارتباطات با انواع وبلاگ نویسان نداشته.
ما توی این یکسال همکاری با ایشون هیچ مورد خلافی ندیده ایم از ایشون.
ما در حدی بهش اعتماد داریم که همه کارهای اداری و مالی ما دست ایشونه و حتی مهر دفتر و روز به روز هم این اعتماد بیشتر شده.

 




کلمات کلیدی :

همین دیگه

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 87/4/2 11:23 صبح

با پوزش از مدیر هفته و دو مینی های عزیز، دیشب به دلیل قطع برق نتونستم بنویسم.
 الان هم مشکلی هست که به امید خدا طی ساعات آتی می نویسم.

یا علی.




کلمات کلیدی :

اعلام برنامه با تاخیر

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 87/4/1 2:44 صبح

با پوزش از تاخیر در اعلام برنامه ، به دلیل ایرادی که در سیستمم بوجود اومده بود، نتونستم زودتر از این مدیر هفته بعد رو اعلام کنم.
با تشکر از جناب رائد ، که انصافا طرحش خوب بود و حس کردم که مورد استقبال نویسنده ها هم قرار گرفته، یه خسته نباشید به رائد میگم و میرم سراغ برنامه هفته بعدمون. جناب رائد خان، خسته نباشی .  
از خانم فاطیما برای مدیریت هفته ی بعد دو مین دعوت می کنم که این زحمت رو قبول کنند. انشاءالله که بچه های نویسنده مثل هفته های قبل با خانم فاطیما نیز همکاری کنند. فقط ذکر چند مورد رو ضروری می دونم.
1- مدیر هفته ، در کنار اعلام برنامه،  روزهای نویسنده ها را خودش  تعیین کنه.
2-خواهشا مدیر هفته، خودش تو برنامه باشه.
3-دعوت از مهمان هفته فراموش نشه.
4
- به دلیل تاخیر در اعلام برنامه، تا فردا ظهر، برای نوشتن فردی که فردا نوبتشه، مهلت هست.

یا علی.




کلمات کلیدی :

دماغ یار

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 87/3/27 1:19 صبح

اى بهار سبز و تر شاد آمدى          وى نگار سیمبر شاد آمدى
درفکندى در سر و جان فتنه اى       اى حیات جان و سر شاد آمدى
درفکن اندر دماغ مرد و زن             صد هزاران شور و شر شاد آمدى
از بر سیمین تو کارم زر است          اى بلاى سیم و زر شاد آمدى

***
پاى خود بر تارک خورشید نه           اى تو خورشید و قمر شاد آمدى
لعل گوید از میان کان تو را             سوى آن کوه و کمر شاد آمدى

این شعر رو مولوی زمانی که پزشک جراحی پلاستیک بود، سرود. نقله که پس از شش سال از بازگشایی مطب مولوی بالاخره شخصی برای جراحی دماغش به او مراجعه می کنه و مولوی هم این شعر رو براش می‏گه.

اى بهار سبز و تر شاد آمدى          وى نگار سیمبر شاد آمدى
منظور از این بیت همون اصطلاحات خودمونه: ای باقلوا، ای شیرین عسل، ای شکلات، ای هلو، ای نفس، کجا بودی تو تا حالا. خوش اومدی.

درفکندى در سر و جان فتنه اى       اى حیات جان و سر شاد آمدى
اینجا مولانا شروع می کنه به مشتری مشاوره دادن و می گه که با این بینی که تو الان داری کلی باعث عذاب سر و تنت می‏شه و کلا خیلی خوب می‏شی وقتی عمل کنی. بعد هم باز از طرف تعریف می کنه و می گه خوش اومدی جیگر!

درفکن اندر دماغ مرد و زن             صد هزاران شور و شر شاد آمدى
در بیت بعدی می‏گه که کار ما در افکندن دماغ زن و مرده (در طب قدیم به جراحی پلاستیک می گفتن در افکندن- لغت نامه دکتر حامد احسان بخش. خود آقای دکتر جلسه داشتن، لغت‏نامه‏شون رو فرستادن!) در مصرع بعدی هم که باز تکرار مکررات. می‏گه صفا آوردی، مطب ما را نورانی کردی و اینا.

از بر سیمین تو کارم زر است          اى بلاى سیم و زر شاد آمدى
ادیبان در مورد این بیت گفتن که انگار اون زمونا هم کار این دکتر پلاستیکیا سکه بوده. مولوی به سیمین می‏گه خدا این دماغو از تو نگیره که کار ما رو سکه کردی. و بعد در مصرع دوم می گه که ای بهانه‏ی دریافت طلا جواهرات خوش اومدی.

  

**** از اینجا به بعد شعر بعد از عمل رو روایت می کنه****

پاى خود بر تارک خورشید نه           اى تو خورشید و قمر شاد آمدى
می گه که سیمین جوون تو دیگه از بس خوشگل شدی خورشید و ماه رو گذاشتی تو جیبت. تو شدی اون ماه تو تبلیغ کرم ب ب ک که می گه حالا ماه شدم.

لعل گوید از میان کان تو را             سوى آن کوه و کمر شاد آمدی
شاعر می‏فرماید که لعل (فکر کنم یعنی یه چیز درخشان و اینا) با خودش می‏گه که اینی که داره با قر توی کمر، شاد و شنگول از کوه میاد پایین کیه. شاعر میخواد به طور غیر مستقیم وانمود کنه که جراحی بینی اینقدر طرف رو از افسردگی در آورده.

 افاضات التهیه:

1-می‏دونید چقدر انتخاب برام سخت بود. شرمنده که کار به قرعه کشی کشید. کاش این طرح دیگه نباشه. همه چی اون وقت سر مدیر می شکنه. ولی اینجوری هزار تا حرف توشه. در هر حال با قرعه کشی اسم مهدیه خانم بیرون اومد. از بقیه عذرخواهی می کنم. مهدیه خانم فردا بنویسند.
2- خوابالو و خسته و بی‏حوصله. شما بخونید اگه ایرادی داشت بگید. خودم حوصله ام نمی کشه بخونمش.




کلمات کلیدی :

جمعه ای دیگر

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 87/3/25 12:39 صبح

خب باز جمعه شب شد و باید با یه مدیر هفته خداحافظی کنیم و خیر مقدم به مدیر بعدی بگیم. جا داره که همینجا از خانم سوتک تشکر کنم و یه خسته نباشید اساسی به ایشون بگم.
خانم سوتک خسته نباشید. هم برای زحمتی که این هفته برای مدیریت دو مین کشیدین و هم برای طرح جالبتون.
انصافا دومین یک هفته ی خوب و فراموش نشدنی رو پشت سر گذاشت. ممنون.
و البته جا داره که از بقیه ی نویسنده های شرکت کننده  هم تشکر کنم که با هماهنگی و به روز رسانی به موقع وبلاگ، به این طرح کمک کردند. بچه ها شما هم خسته نباشید.
خب حالا میرسیم به مدیر بعدی. از رائد خواهش می کنم قبول زحمت کرده و این هفته، دو مین رو مثل بچه ی خودش، نه ببخشید مثل خونه ی خودش مدیریت کنه.
منتظر برنامه ی رائد، برای مدیریت این هفته هستیم.
ممنون.




کلمات کلیدی :

تیله

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 87/3/20 1:31 صبح

الان دیگه اثری ازش نیست. تیله رو می‏گم. یادش بخیر بچه که بودم یه کلکسیونی از تیله داشتم. تیله گنده، تیله کوچولو، تیله متوسط، تیله یه پر و دو پر و سه پر و همه جوره خلاصه. توی این شیشه های مربا کرده بودم همش رو. زیاد تیله بازی بلد نبودم ولی عشقمو تیله بود. آخرش هم همه تیله‏هام رو باختم.

یه سری خرافاتی هم در زمینه تیله بازی داشتیم. نمیدونم خرافه بود یا واقعا تاثیر داشت. مثلا اینکه تیله سه پر ( از همونایی که سه تا پر توشه!!) بهتر از بقیه تیله هاست. یا مثلا تیله رو باید دستی کرد! طریقه دستی کردن تیله هم به این صورت بود که یه صبح تا شب تیله رو با دستت به اسفالت می کشیدی تا رنگ و روش بره و شکلش خاکی بشه. اون وقت می شد تیله دستی!

بعضی وقتا یه تیله رو جلوی چشمام نگه می داشتم و چند ساعتی فکر می کردم که آخه این پره ای که توی تیله است چطوری رفته توش. همین فکرو در مورد موزاییک هم می کردم که این سنگریزه های موزاییک چطوری تو موزاییکه!! آخرش هم با هر مکافاتی بود تیله و موزاییک رو می شکستم ولی بازم چیزی نمی فهمیدم.

تیله من رو می بره به دوران بچه‏گیم. مات. یه چاله هایی بود که باید تیله رو می انداختیم توش و از اونجا بازی شروع می شد اگه یادم نرفته باشه اسمش همین مات بود.یادته؟

پستم هیچ مطلب مفیدی نداره. فقط یادآوری خاطراتم بود. همین. هنوزم تیله رو خیلی دوست دارم. قیمت تیله هم زمان ما اینجوری بود که 5 تومن می دادی سه تا تیله بهت میداد. خودتون دیگه حساب کنید چند می شه. کسی تیله فروشی سراغ نداره؟

 

نفر بعدی هم استاد عزیزم آسیدممد رضا فخری باشه. تصویر هم تغییر کرد! دلم خواست. +

 




کلمات کلیدی :

هفته ای دیگر از نو

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 87/3/18 12:41 صبح

خب یه هفته ی دیگه رو هم، با این طرح جدید ، پشت سر گذاشتیم.
جا داره که اینجا از مدیر هفته تشکر کنم .
از انرژی و وقتی که آقای فضل گذاشتن و با مشغله ای که داشتن ، مدیریت دو مین رو قبول کردن و برا دعوت مهمانها وقت گذاشتن و بقیه ی امور، از ایشون تشکر میکنم و خسته نباشید میگم. خسته نباشید آقای فضل و خیلی ممنون.
همچنین از مهمونای بزرگواری که قبول زحمت کردند و اومدند ، صمیمانه تشکر می کنم.

و برای هفته ی آینده از خانم سوتک که ایشون نیز از پبشکسوتان دو مین می باشند، می خواهم که مدیر هفته باشند. با تشکر از ایشون که این زحمت رو قبول می کنند.
از نویسنده های بزرگواری هم که همکاری کردند ، صمیمانه تشکر می کنم. ممنون.




کلمات کلیدی :

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >