• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : قرعه ي فال...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سايه 
    من ديشب عروسي بودم.
    سلام ،خوش به حالت که عروسي دعوتي .من که از بي عروسي اي دارم ميميرم .دلم لک زده واسه يه عروسي توپ .ولي منم با تو موافقم اين رسماي بي خود که معلوم نيست کدوم از خدا بي خبري گذاشته وما داريم بيخود بهش دامن ميزنيم اعصاب آدم رو خورد ميکنه .منم از اون وقتي که جدي به ازدواج فکر ميکنم ميگم يعني چي اين همه خرجاي بيخود .من دوست دارم برم مکه اما اين رسم هنوز تو فاميل ما جا نيافتاده .ميدونم اگه بخوام اين کارو بکنم تا يه عمر مضحکه فاميل ميشم .اما اگه واقعا همسر آيندم که هنوز معلوم نيست کدوم مرد خوشبختي باشه قبول کنه حاضرم با يه سفر مکه همراهيم رو باهاش شروع کنم.
    پاسخ

    سلام!... خدا رو شکر از دعوت خبري نيست! يادآوري خاطره بود!

    سلام:

    زدن اين حرفا هيچ فايده اي نداره براي اينكه هيچ كس عمل نميكنه.

    تازه اين جور ولخرجيا به كنـــــــــــــــــــــــــــــــــــار

    گناهشو بگووووووو(حالا هم كه همه گوشي دارن و دائم در حال فيلم و عكس گرفتنن و بلوتوث كردنن

    واقعاً آتيش كف دست نگه داشتن شده.

    خدايا امام زمانمونو زود برسون.

    راستي با يه حديث زيبا به روزم.

    التماس دعا/يا حق

    پاسخ

    سلام!... حرف حق جواب نداره!... محتاجيم!
    + حامد 

    اما بحث عروسي

    من عروسي رو در عين حال كه دوست دارم معمولا شركت نمي كنم.

    در واقع مراسم عروسي رو دوست دارم اما با اين سبك برگزاريش اصلا موافق نيستم.

    مي شه با يه برنامه كم خرج تر ولي به يادموندني و زيباتر يك شب با خاطره قشنگ داشت.

    به قول مرحوم كافي مي گفت اين عروسيا كه عروس رو سوار ماشين مي كنند و دور مي زنند يعني

    آي مردم ، اين زن منه. بيائيد خوب ببينيدش.

    زدم تو خاكي

    از الان به فكر تعيين موضوع هفته اينده به عنوان پرونده باشيد.

    هر هفته يك نفر موضوع رو تعيين مي كنه.

    پاسخ

    موافقم!... اين جمله يکي مونده به آخر مخاطبش سوتک بود يا همه ي دومينيا؟!
    + حامد 

    سلام

    كوتاه، مختصر، مفيد

    بيشتر حالت مينيمال داشته باشه تا مقاله.

    اگه اينطور باشه (...) يا پاراگراف مفهوم نداره ديگه.

    يعني به نظرم بايد يه متن كوتاه باشه كه خواننده رو به فكر فرو ببره.

    به عبارتي كامنت ها چند برابر متن ها باشه

    قرار نيست مقدمه و متن و موخره و نتيجه گيري و مثال و خاطره و نميدونم اينده نگري رو تو متنمون جا بديم.

    حداقل براي اين وبلاگ.

    ان شاالله يك وبلاگ يك ساعت هم ثبت مي كنم كه هر كي هر چي دلش خواست درد دل كنه.

    پاسخ

    سلام!... نمي شه اون يه ساعته رو زودتر ثبت کنين ما بريم اون جا؟... مينيمال؟... اولا که فارسي را...!!! و دوما که يه کم سخته اين کارا واس ما! با اين قوانين جديد و اين بي استعدادي ما، رسما و در حضور مخاطبان عزيز اجازه ي مرخصي...( همون استعفا) مي خوايم!

    سوتك عزيز سلام . ميبينم كه جناب مديرتون عرصه رو براتون تنگ كرده . ببينيم حالا كي چند مرده نويسندس با اين قوانين حكومتي !

    من كه به عنوان يكي از خواننده هاي هميشگي وبلاگ شما هيچ اعتراضي به سر خط رفتنا و سه نقطه گذاشتناتون ندارم . اما كلن با كوتاه بودن مطلب موافقم همونطور كه خودتونم واقفيد به اين مسئله . در مورد پست شما هم بايد عرض كنم كه هيچ آدم عاقل و منصفي با بريز و بپاش هاي الكي و مسرفانه( م به ضمه خوانده شود ، مسرفانه = چيزي كه اسراف باشد يا در آن صرفه جويي نباشد يا...، منبع :لغت نامه كد خدا ! ) موافق نيست اما جشني و سروري كه موردي نداره . اصلن حديث داريم از - فكر كنم پيتمبر - كه ميگن : تفاوت ازدواج حرام و حلال بايد در برگزاري وليمه پيدا باشه ( نقل به مضمون ) . منظور اينه اگه ازدواجي حرام و ناشايسته نيست چرا در سكوت و خفا بر گزار بشه ؟ اما باز هم ميگم در مورد ولخرجي ها با نظر شما موافقم .

    راستي در قسمت نويسنده ها من نويسنده جديد نديدم ، مگه آقاي احسان بخش نگفتن نويسنده جديد اضافه شده ؟

    براي گروه اكتيو شما آرزوي موفقيت ميكنم .

    پاسخ

    سلام!... منم که گفتم با وليمه مشکلي ندارم و با اين سبک و آداب و رسومي که به غلط رايج شده مشکل دارم!... نويسنده ي جديد داريم! جناب سردار بي قالي قراره پنج شنبه ها بنويسن ظاهرا!!... جديدن ديگه!