در ازل ، پرتو حسنت ز تجلي دم زدعشق پيدا شد و آتش به همه عالم زدديگران قرعه قسمت، همه بر عيش زدنددل ديوانه ي ما بود كه هم بر غم زد بار غم او عرضه به هر كس كه نمودند عاجز شد و اين قرعه به نامم ز سر افتاد________________
عشق فراموش كردن نيست، بلكه بخشيدن است عشق گوش دادن نيست ، بلكه درك كردن است عشق ديدن نيست ، بلكه احساس كردن است عشق جا زدن و كنار كشيدن نيست ، بلكه صبر كردن و ادامه دادن است عشق..........آغاز نبوده و ادامه ميباشد....