سلام....واقعن خسته نباشيد .جند ساعت از اين 2مين غافل شديمااااا ، چشم باز كرديم اين همه پست و اين همه كامنت ديديم . جلل بلاگر !!!
گقته بودي پول خوبه به شرطي كه اون مال تو باشه نه تو مال اون . اين درست اما من هم ميخوام بگم پول خوبه به شرطي كه حلال باشه ، به شرطي كه براي قرون قرونش عرق ريخته باشي . به شرطي كه رضايت خدا توش باشه . به شرطي كه مال يتيم و صغير و كبير و مردم توش قاطي نشده باشه .
نميدونم چرا بعضيا پول حلالم ميخورن طفلكيا تو گلوشون ميمونه اما بعضيا مثل نوشيدن يه ليوان آب پول حروم ميخورنو عين خيالشونم نيست .
خدا نكه كه ما از دسته دوم باشيم .
الهي عاقبت هممون به خير باشه .
چه سايه خانم گلي....
من نيستما..
يكي ديگست..
راستي...
به جون خودم اين و بگم ميرم...
ببينم چه جوري ميخواي از خجالتم در بيايي با اينهمه كامنت؟؟
تازشم...
ميخواستم بگم كه من برا همه پستهاي پول ميخواستم كامنت بذارم اما باز نميشه.
همين.
دعوام نكن ....
اينو بگم...ميرم..
چرا من سلام نكردم؟؟؟ نچ نچ
سلام.
تازشم اينو هم اومدم بگم كه....
گوشت و بيار جلو...
(ميكشمت) حالا ما چي بنويسيم. ؟؟؟
همه رو نوشتي..
حالا آقاي مدير فكر ميكنه كه ما بايد بيست تا پست بذاريم...
واااااااااااااااااااااي اومدم اينو بگم يادم رفت....
اي ول اي ول سوتك جون و اي ول
بابا تركوندي....
چه كردي....
من يانگوم رو دوستش داشتم. به اين ديد نگاه ميكردم كه زحمات يه دختر بي پناه در احقاق حقش به نظرم درس ميداد به آدم.
البته مثل فيلماي سيروس مقدم كشدار شده بود اما من دوسش داشتم.
اين كامنت قبلي از كل پستاي شما بيشتر بود
اين نشون ميده كه ما موفق شديم
ضمنا
اوامرتون مبني بر زياد كردن پستهاي دومين اطاعت گرديد
افسانه ي من به پايان رسيده است و احساس مي کنم که اين آخرين منزل است!
ديگر نه بانگ جرس کارواني، ديگر نه آواي رحيلي! تنهايي آرامگاه جاويد من است و درد و سکوت، همنشين
تنهايي جاودانه ي من!
سکوت نوميد و غمرنگ مغرب آرام و سنگين پيش مي آيد و مرا همچون ، سايه ي آواره اي در اين کوير، در
خود محو مي کند و آفرينش باز در اقيانوسي از شب غرق مي شود و شب چنان بر عالم مي نشيند که گويي
هيچ گاه بر نخواهد خواست، گويي نه هرگز ديروزي بوده است و نه فردايي خواهد بود و من، همچون شبحي
از اين شبهاي کوهستانهاي ساکت، صحراهاي به خواب رفته، ويرانه هاي نوميد، قبرستانهاي عزادار و اين
شهرهاي آلوده و عفن، مي گريزم و لب فرو بسته از ترانه، لب فرو بسته از ترنم، سر به اين دشت بي اميد
مي نهم تا... پايان گيرم.
معلم شهيد، علي شريعتي...
از لطفتون بينهايت ممنونم، اميدوارم تمام لحظاتتون سرشار از شادي باشه
در پناه خدا..
يا علي..
ما كه هر بار رفرش كرديم يه مطلب جديد اومده بود
مي گم به خدا اگه يه مطلب ديگه بياد تو دومين مطلبي كه امروز نوشتيد هم مي ره تو آرشيو
سلام
چرا ميفرماييد خانم .دور از بعضي معايب ،نبايد از حسنهاش دور شد .