يا رفيق!
وقتي كوچك بودم خيلي بزرگتر بودم! روي هوا حرف نمي زنم! دليل دارم! وقتي كوچك بودم وصيتنامه مي نوشتم و الان نمي نويسم! وصيت نامه مي نوشتم و سفارش مي كردم دانه ي گنجشك هاي حياط و شير بچه گربه ها فراموش نشود! وصيت مي كردم گل هاي باغچه را نچينند كه پروانه ها سرگردان نشوند! همه را هم غلط غلوط مي نوشتم! آخرش هم همه ي اموالم را مي بخشيدم به ماماني!
چقدر بزرگ بودم! يادش مي افتم گريه ام مي گيرد! چقدر بزرگ بودم!
يا علي مددي!