طبق گفته ي شما تفريح اگه خلاف هنجار جامعه نباشه ايرادي نداره، ولي اين حرف غلطه چون تفريح بايد مخالف هنجار هاي دين نباشه.
من قبول ندارم.
هان!!! چي شد؟؟؟
سلام سوتك جونم:
من برنامه هاي مسخره تلويزيون قبول ندارم.
يعني بي دليل قبول ندارم.
چرا مسخره؟؟
به كدام دليل؟؟
آيا چون با سليقه من نميخونه؟؟
يا با سليقه اكثريت نميخونه؟
كدوم اكثريت؟؟
آقا يكي من و روشن كنه؟؟؟؟؟
يا رفيق!
(اين يك عدد كامنت همه گانيه؛ براي همه ي دودقيقه اي ها...)
من اين قدر دوست دارم، اين قدر دلم مي خواد، اين قدر مشتاقم (و غيره و ذلك و الخ!) كه اين جا يه پست بخونم راجع به لحظاتي كه آدم تفريح مي كنه، حال مي كنه ، عشق مي كنه (و غيره و ذلك و الخ) اما نفسش سنگينه، قدرت بلند شدن و ايستادن رو هم نداره ، تنش درد داره(و غيره و ذلك و الخ!).
من اين قدر دوست دارم، اين قدر دلم مي خواد، اين قدر مشتاقم كه شما اصلا تصورشم نمي تونيد بكنيد!
البت اين يك فروند(شايدم يك راس!) خواهش بلكم التماس و عجز و لابه بود ها نه خرده فرمايش و جسارت و گستاخي!
لطفا تحويلمان بگيريد كه عقده اي نشيم و نيفتيم دنبال منقل و ...
يا علي مددي!
...تفريح يه امر درونيه...حرف حساب بود و جواب نداشت...مثل يارفيق من!
خيلي حرفا مشمول خودسانسوريه اما اينُ ميخوام بگم كه...
اه! يادم رفت. امان از اين پيري!
اها
يادم اومد
تفريح هم تفريحاي قديم!
ولي با اون عبارت جليله «برنامه هاي مسخره تلويزيون» حال كرديما!
قبلش چي ميخاستم بگم؟
آها!
بگذريم...