سلام فاطيما جون
خب درك ميكنم چي ميگي بايد ساخت كاريش نميشه كرد دلتو به داده ها خوش كن و به فكر ندادهات نباش كه داده ها بيشترن از نداده ها
همين كه پدر و مادر سالم و دلسوز داري برادر خوب داري مادر بزرگي داري كه هر چند وقت ميري مبينيش و همين كه همتون سالميد و توكلتون بخداست و براي خدا گام بر مي داريد همه ي اينها تفريحهاي تو هستن پس شكر گذار باش عزيزم
يارفيق!
فاطيما خانم دل نازك زود رنج افسرده!!!!
من دلداري ندادم!
من عقيده ام رو گفتم!
من هم نمي رسم يا نمي تونم خيلي از كارهايي كه دوست دارم رو انجام بدم. نمي رسم برم تيراندازي ورزشي ياد بگيرم! نمي تونم برم باشگاه اسب سواري چون اصلا اين جا نداريم هم چه چيزي! نمي تونم برم مسافرت هاي دور چون در آمدم اون قدر نيست كه هزينه شو بدم .اما من هيچ وقت نمي گم تفريح ندارم! من تفريح دارم چون دوستاني دارم كه وقتي بهم زنگ مي زنن و بهشون زنگ مي زنم شاد مي شم. چون كساني هستند كه وقتي براشون نامه مي نويسم و نامه هاشونو مي خونم احساس خوبي دارم. چون كتابايي دارم كه از خوندنشون سير نمي شم. چون توي مسيري كه هر روز مي رم و مي آم يه عالمه زيبايي هست كه مي تونم تحسينش كنم. چون اينترنت رو دارم و مي تونم هر چند وقت يك بار نوشته هاي ساده و صميمي فاطيما خانم و ديگران رو بخونم. درسته كه اينا هيچ كدوم اسب و تفنگ و مسافرت نيست اما اون چيزهايي كه نمي تونم داشته باشم هم تنها راه تفريح كردن نيستن. من حس نمي كنم جاي تفريح تو زندگي ام خاليه. البته دوست دارم يه جور ديگه تفريح كنم اما وقتي نمي شه خودمو از همه ي تفريحاي عالم محروم نمي كنم و صبر مي كنم تا روزي بياد كه بتونم.
چرا كسي كه تو وبلاگش كيلو كيلو اميدواري بين مردم پخش مي كنه اين قدر نااميده؟
يا علي مددي!
چرا دوبار اومد؟؟؟
اين مارش جنگ !!!
باعث ميشه كه آدم دلش بخواد يه جنگ اساسي راه بندازه.
باعث ميشه كه آدم دلش بخواد يه جنگ اساسي راه بندازه..
قربون اون لبخند خوشگلت برم فاطيما جونم:
ميدوني گل قشنگم خوشحال باش كه خدا اين نعمت رو كه از خوندن كتاب بهره ميبري و لذت ميبري بهت داده.
خوشحال باش كه استفاده بهينه از نت ميكني.
خوشحال باش كه پدر و ماد فهيم داري.
قربون تو گل نازم برم.
قربان تو دختر همه چيز فهم.( خاله سايه).
قربان تو دختر همه چيز فهم.( خاله سايه)..
سلام خانمي:
خوبي؟
چه تفريحي از اينا كه گفتي بالاتر؟
بعدشم تو تا محصلي بهترين تفريح برات، همينه كه گفتي.
فاطيما جونم، فعلا درس بخون و تابستونا بيشتر دنبال تفريح باش و سعي كن كه شادترين لحظات رو اون ساعاتي بدوني كه كنار بابا و ماما و داداشي هستين.
تازشم هروقت دلت خيلي تنگ شد و خستت بود ، بيا نت پيش خودم.
اوكي؟؟
يا رفيق!
فاطيماي عزيز!
شايد تفريح همان كتاب هاي روانشناسي باشد كه تو مي خواني و دوست داري! شايد تفريح همان چند دقيقه اي باشد كه با دوستانت در سرويس مدرسه اي! شايد تفريح همين وبلاگ نويسي باشد كه اين همه دوست به تو هديه داده!
شايد كه نه! حتما!
يا علي مدد!
اين نكاتي هم كه اشاره كرديد از تفريحاتي به حساب مياد كه شما ازش محروميد. البته قطعا راه چاره داره اما خب بايد ديد چي هست.
در مورد دوچرخه سواري كه ...
نميدونم چي بگم. اگه حياط داشتيد مي شد. ولي خب نداريد ديگه. به فائزه خانم هاشمي مي گم حتما اين دوره كانديداي مجلس بشه تا راه حلي براي شما بيانديشه.
كلاسهاي ورزشي هم دوست داريد خب بريد. كي نداره كه. معمولا بهتره اين كلاسا رو تابستون كه كمتر درس هست بريد و بعد از تابستون يك روز در ميون يك ساعت.
براي قدم زدن در هواي ازاد هم كافيه يك روز بي خيال سرويس مدرسه بشيد و يه كم زودتر از منزل راه بيفتيد و با پدر يا مادر يا تنها راهي مدرسه بشيد. فكر نمي كنم مشكل خاصي باشه.
درسهاتون هم يك هفته در ميون ببريد همون هشتادكيلومتري و بخونيد.
زياد سخت نگيريد!!