گرماي اون وقت ربطي به كرسي و نفت نداشت؛ مردم عوض شدن و الا اگه مردم ظرفيت داشتند، با پكيج و شومينهي گازي هم ميشه خانوادهي گرم داشت. مادربزرگ خدابيامرز من، با بخاري گازي و سماور برقي هم خانهاش مثل همان وقتها بود كه زير كرسي ميخوابيديم و برايمان قصه تعريف ميكرد.
جاري باشيد...