تازشم يادم رفت بگم كه:
شايد بايد از دست پارسي بلاگ كه امروز اين همه قاط زده، سرمون رو بزنيم به ديوار.
نه بابا قطعا بايد سرمون رو بزنيم به ديوار.
شايد شما راست بگين نميدونم!!!
شايد من ميترسم واقعيت رو بنويسم نميدونم.
شايد اوضاع يه ريخته ديگه هست نميدونم.
شايد اصلا اوضاع بي ريخته من نميدونم.
شايد نبايد آدم از اونايي كه نميتونن شايد رو به كار ببرن بدش بياد، من نميدونم.
شايد مخ آك بهتر باشه تا موعدش، بازم نميدونم.
شايد بهتر بود از اونايي هم كه خوشتون مي اومد مي نوشتيد، نمي دونم.
شايد من اصلا نبايد كامنت ميذاشتم، خوب آخه خطابتون به پسراي خوب بود، خب اينم نميدونم.
شايد بشه تا يه كتك نخورد ، باي كرد و رفت.
باي.
سلام
خب بازم خوبه همون اكتفا كرديد و بيشتر به اونايي كه از شايد خوششون نمي ياد....هيچي....
ولي خداييش من از اين يك جمله خيلي خوشم اومد كه گفتيد:شايد
اگه نبود، خيلي ها نمي تونستن توي عمرشون حتا يه بار بگن «مطمئنا».
خيلي حرفه پر مجتوايي بود...كاملا درسته....
ولي خب فك كنم منم بايد مخم رو آك نگه دارم ....آخه من بايد چي بگم از (شايد خان) چه تحويلش گرفتم(عجب تحويل بازاريه). آخه اينم شد موضوعه هفته:دي!!! چشه مگه بنده خدا. ولي من كه نمي دونم بايد از شايد چه پستي بزارم.....خب پس اگه يه كم از آك بودن درش بيارم حتما برام يه كم خوبه....
شما كه خيلي خوب نوشتيد.
نمي دونم اون دوتاي قبلي اومد يا نه؟
چرا اينجوريه؟؟
سلام.
با اون حرفتون كاملا مواففم كه از آدم هايي كه نمي تونن شايد رو بكار ببرن بدم مي ياد.
من مي گم وقتي يكي نمي تونه مطمئن باشه كه كاري رو مي تونه انجام بده يا نه بگه شايد.
خيلي راحت تره تا( حتما) الكي!!!