• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : بلاي ناگهانيست؟؟؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + زيرزمين 

    خوب معلومه عزيزم. عشق خيابوني ديگه چه زهرماريه؟؟؟ اون اگه عشق بود كه ديگه نميگفتند:«عشق عليه السلام»

    در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد

    عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد

    اين غزل حافظ و و كلا همه بخش از ادبيات كه راجع به عشقه رو ماها بيجا خيلي استفاده ميكنيم اما به نظر من اگه با تامل بخونيش، عشق واقعي رو توش درك ميكني!

    عشق زميني ولي... نميدونم!!!!!!!!!!!!!!!

    پاسخ

    قرار بود تا اطلاع ثانوي جواب شما رو ندم!!!! :دي
    + سايه 

    بي نامحرمش؟؟

    آها ...منظور اينه كه بي نامحرمش.

    در مورد يوهويي اومدن يا يوهويي نيومدن عشق....

    من فكر ميكنم عشق اول در ميزنه( تق...تق)

    پاسخ

    موافقم! با همين تق تق!!!
    + سايه 

    خب...

    السلام سوتك جونم.

    و اما متون تو عزيزكم.

    برم بخونم و دقيقِ دقيق ، بعد بيام.

    اوكي؟؟؟

    پاسخ

    و عليکم السلام سايه خانوم جووووووووونم!...
    + سايه 

    سلام ....... خوبم. خواهر بزرگوارم:

    ممنونم كه جواب دادين.

    خب پس باز بايد بگم با شرمندگي بسيار نميتونم باز اين رو بپذيرم. اين درست كه صحبت شهيد چمران در باب عشق زمينيه اما نميتونم باز بپذيرم كه در جواب بدي بايد عشق ورزيد. يا در جواب كسي كه قدر عشق ورزي ادم رو نميدونه ادم باز محبت كنه. به چه اميد؟؟؟

    به اميد روزي كه اي... شايد بفهمه؟؟؟

    من فكر مي كنم بايد قدر عشق و محبت دونسته بشه. بايد عشق جايي خرج بشه كه قدرش دونسته بشه.

    نميدونم شايد من اشتباه فكر مي كنم اما كلا نظرم اينه و اميدوارم اگه باز فكر مي كنين اشتباه فكر مي كنم راهنماييم كنين.

    در باب عشق يه سويه هم باز نظرم همونه كماكان.

    ممنونم.

    يا علي.

    پاسخ

    مناظره ي تان را به نظاره نشسته ايم!!!
    + ... 

    با سلام و عرض ادب و...

    براي خواهرخوبم سايه ي عزيز!(كسي غيرتي نشه لطفا! من يك خانومم!!) آنچه بنده از مطلب شهيد چمران استفاده كردم اين است كه منظور ايشان عشق زميني بوده. به بندهاي قبلي نوشتار توجه بفرماييد، احتمالا با بنده هم عقيده باشيد: « مي دانم كه در اين دنيا به عده زيادي محبت كرده ام وحتي عشق ورزيده ام ولي در جواب بدي ديده ام. عشق را به ضعف تعبير مي كنند وبه قول خودشان زرنگي كرده و از محبت سوء استفاده مي نمايند! اما اين بي خبران نمي دانند كه زرنگي آنها جز افلاس و بدبختي و مذلت چيزي نيست...» باقي مطلب هم كه در كامنت قبلي بود. البته متن كامل رو مي تونيد در صفحه ي 87 كتاب ( خدا بود وديگر هيچ نبود) بيابيد.

    در باب عشق يك طرفه هم كلام بسيار است. شايد وقتي ديگر...به قول خواجه ي شيراز:

    يك قصه بيش نيست غم عشق و اين عجب

    كز هر زبان كه مي شنوم نا مكرر است

    ياعلي مدد

    پاسخ

    عليکم السلام!
    سايه خانوم جوووووووووووونم! بيا جواب بده، واسه شماس!!!

    سوتك جون سلام!

    اگر عشق ييهويي نمياد و كاملا دست خود آدم هم هست ميشه بگي چه جوري مياد؟! شايد خريدنيه؟ ...

    كنترل كردنش را هم اگر يادمان بدهي لطف بزرگي كردي همينجوري كه توي پستم هم نوشتم من فكر ميكنم عشق نصيحت بردار نيست كه ما كنترلش كنيم!(البته اگر عشق پاك و صادقي باشه!)

    عشق هاي خياباني رو من هم دركي ازش ندارم! (هرچند ديدم كساني رو كه عاشق از نوع خيابانيش شده اند و زندگي تشكيل دادند و بسيار خوشبخت اند.)

    پاسخ

    سلام خانومي!... اي بابا! سوء تفاهم شده انگار!!! قبول دارم ييهويي اومدنشو...( توصيه مي شود به پاسخ زيرين مراجعه گردد!!!) اين جا ياد بدم؟؟؟... خب شيوه هاي تشديدش رو اگه بلد باشي، وقتي تشديدش نکني... کم کم کنترل مي شه!... خواستي باشه، بعدا برا خودت مي گم!

    تنها ...

    1)اوني كه فرموديد عشق نيست (همونجور كه خودتون هم گفتيد) ...

    2)شما واقعاً قبول نداريد كه عشق ييهو مياد؟!!! پس چطوري مياد ؟ لابد ما ياد مي گيريم كه عاشق شيم . بعد هم خيلي آگاهانه !!!! به دلمون مي گيم كه : دل من ! عزيز من ! بي زحمت بيا و عاشق شو ... با عقل آب عشق به يك جو نمي رود خانم سوتك ... قابل كنترله ؟ !! داريم در مورد عشق صحبت مي كنيم ها . حرفمون سر علاقه ي خودمون به آدم هاي دور و برمون نيست كه قابل كنترل باشه و بتونيم متوقفش كنيم يا تشديد ...

    به مجنون گفت روزي عيبجويي

    كه پيدا كن به از ليلي نكويي

    كه ليلي گر چه در چشم تو حوري است

    به هر عضوي ز حسن او قصوري است

    ز حرف عيبجو مجنون برآشفت

    در آن آشفتگي خندان شد و گفت

    اگر در ديده ي مجنون نشيني

    به غير از خوبي ليلي نبيني ...

    باقيش رو هم كه خودتون مي دونيد ...

    3) حق داريد تو عشق بودنشون شك داشته باشيد

    4) شناخت ... عشق ... شناخت ... عشق ...قطعاً تعريف ما از عشق فرق داره با هم ...

    5) اگه داستان شيخ صنعان رو نخونديد حتماً بخونيد ...

    6) از صداي سخن عشق نديدم خوشتر ...

    پاسخ

    قبول دارم ييهو مياد! گفتم که!... گفتم قبول ندارم ناگهاني بودنش و سرخود اومدنش، بهونه اي باشه که هر کس يا هر چيز رو لايق عشق ورزي بدونيم!... گفتم خودش مياد اما اگه بي جا اومده و نادرست، مي شه و بايد کنترلش کرد! قابل کنترل هم هست!!! واقعا به اين اعتقاد دارم! ولي خب اوني که عاشق شده، معمولا به اين چيزا نمي خواد فکر کنه، وگرنه، سخته ... ولي ممکنه!
    ربط شعر رو نفهميدم؟ قبول دارم اگر در ديده ي عاشق نشيني به غير از خوبي معشوق نبيني! اما دليل نمي شه که عشق قابل کنترل نباشه!... البته کنترل برا اولشه ها... وقتي آگاهانه به عشق هر چي بيشتر دامن زد، ديگه نمي شه کاريش کرد!!!
    خونده م!!!
    + داداش بزرگه 

    خانم سايه مطمئني اين نظر شما در مورد غرور حتما نظر خودته؟

    شما خودت كم غرور و خودخواهي داري؟

    شما حتي عارت مياد كه به مسنجرت جواب بدي و به پيغام آدم پاسخ نميدي ديگه چرا اين حرف ها را ميزني؟

    به مديرتون پيشنهاد ميدهم كه يك هفته در مورد غرور اونم تو خانم ها بنويسيد شايد كمي تاثير گذار باشه.

    البته با مديرتون هم حرف دارم و اون دفعه به احترامشون هيچي نگفتم. فكر نمي كنم جواب يك انتقاد به تكبر شما اون بود كه ايشون به من دادند.