سلام
سكوت اون قاب عكس رو خوب ترسيم كرده بودين.
اما خداييش اگه باهاتون حرف ميزد، چي ميشد؟؟؟
سلام.
.................................
خيلي زيبا بود.
ممنون
سلاام.
جمله آخر بدجوري شوكه ام كرد....
آنقدر ترس و سكوت و ...همه چيز رو زيبا و باورپذير به تصوير كشيده بودين كه بعد از خواندن جمله آخر حسرت شنيدن كلمه اي از او كه حالا قاب عكسي بيش نيست رو با تمام وجود احساس كردم.
خواهشا كامنت تبليغاتي اولي رو حذف كنيد
بله ... اطاعت امر شد ... خيلي ممنون از نظرتون در رابطه با اين پست
سلام:
فكر ميكنم كه انتظار شكستن سكوت از يه قاب رو، به قشنگترين ادبيات ممكنه، ترسيم كردين.
همين ديگه.
اول مي خواستم براتون بنويسم:
جان همه شوق گشته ام طعنه ي ناشنيده را
در همه حال خوب من! با تو موافقم، بگو!
ولي اون جمله آخر يه اندوه مبهم سرد رو نشوند توي وجودم:
عكس تو خيلي وقته كه از خود تو مهربون تره
بدون اينكه ناز كنه، من و به هر جا مي بره!
قشنگ نوشته ايد و قشنگ به قول سهراب يعني تعبير عاشقانه ي اشكال.
غافلگيريي كه جمله ي آخر داد... لذت بخش بود و عالي!