اينو يادم رفت تو قبليه بذارم! نمي دونم اين كتابه رو ديدين يا نه؟
سلام
يه روزي يه مقاله و يه گزارش مانند در خصوص پشت صحنه ي زندگي هاي اينا خوندم و .........
چي بگم؟؟؟
دو روز تب كردم و شبها هم نميتونستم بخوابم.
هركدوم يك از اينا رو ميبينم، اون گزارش برام زنده ميشه.
...........................
چي بگم؟؟..
فقط بدونين که متنتون دوباره دلم رو به درد آورد.
ببخشيد مي شه يه كم ساده تر بگيد سوات ما هم قد بده؟ تاثيرات اجتماعي دوست داشتن هاي شما يعني چي؟ من از اين اصطلاحات سر در نميارم فقط مي خواستم بگم آمارا مي گن اون گداهايي كه خيلي صاف و راست مي دونيدشون، هم چينم صاف و راست نيستن!تازه فكر كنم اگر شما اون دخترك رو مجبور مي كرديد كبريت رو بهتون بده، شايد در جلوگيري از گسترش حس گدايي كمك شاياني كرده بوديد!
البته منظور من از دخترك كبريت فروش، برداشت شخصي همه نويسنده ها بود. هر كسي بايد خودش ابراز كنه كه از اين كلمه به چي مي رسه.
اما شايد منظور شخصي من دخترك كبريت فروش دوران كودكي بود كه تو اون زمستون سرد كبريت ميفروخت و حاضر نشد پول يا كمكي از ديگران دريافت كنه. حتي اگه اشتباه نكنم شخصي بهش پيشنهاد داد كه اين شب سرد را به منزل اونا بره و فردا براي كبريت فروشي برگرده كه دخترك گفت همه كبريت ها امشب بايد تموم بشه.
در هر حال به نظر من اگه هم منظور از كبريت فروشي گدايي باشه به نظر من بهتر از اينه كه شخصي غيرت و مردانگيش رو صاف و پوست كنده بر كف دستش بذاره و از مردم به صورت راست و دروغ درخواست كمك كنه.
از نظر من كبريت وسيلهي خوبي براي كار نيست اما وسيلهي خوبي براي فرار از واژه (گدا) هست.
هر چند فكر مي كردم شما در مورد سيلي بنويسيد!!
همه جملاتم را با به نظر من شروع كردم تا بگم كه اينا فقط نظر شخصيه منه.
همين .
سلام!
گداها را دوست داريد كه صاف و ساده مي گويند ندارند؟؟؟... و بعد آمارها رو مي شه كه ظاهرشان انگار به ندارها بيشتر مي خورد و درآمدشان از خيلي به ظاهر داراها بيشتر!!!دوستشان داريد؟؟؟من دخترك كبريت فروش قصه هاي كودكيمون رو هنوز هم دوست دارم... و ترجيح مي دم موضوع دومين همون دخترك دوست داشتني باشه... البته فكر كنم جناب مدير بهتر بتونن كمك كنن!