• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : تقلب
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    ههههههه!
    قبول دارم كه واقعا نوشتنش سخته!

    سلام سوتك جان

    خوبي خانومي ؟

    مي بينم كه سايه خانوم گفتن كه كتك رو خوردين ،‏نوش جان

    جاي ما هم مي خوردين

    خوب ين نشون ميده كه نوشتن در مورد مامان حتما خيلي سخته كه اين پستتون اينطوري شد و كتك خوردين

    اما اين هم بهتر از هوچيه ،‏نه ؟

    يا علي ...

    پاسخ

    سلام خانومي!... نوشتن درباره مامان نه! نوشتن درباره ي احساسات نسبت به مامان!!!

    اولا كه سخنان مدير مورد تاييد است. بعدش اين‏كه نوشتن درباره‏ي مامان اين‏قدر سخته؟

    اعتراض داريم.

    اعتراض داريم.

    دو بار نوشتم. چون انتظار داشتم حداقل دو تا پست درباره مامان بنويسيد! البته تا الان!

    پاسخ

    يه پاسخ يه سخنان مدير مراجعه شود!... قرار بود بنويسم ولي خب... تاخير موجه بود!!!

    مادر مظلومه

    يكي مي گه قربون مامان برم. براي اينكه متهم به چيزي نشه تو پي نوشت مي اندازه گردن يكي ديگه كه اون اين حرفو زده نه من!!

    اون يكي مي گه مامان دوستت دارم ولي با رنگ سفيد مي نويسه كه مبادا...

    پاسخ

    اين که مادر مظلومه شکي توش نيس ولي شايد حرف زدن از احساسات نسبت به مادر سخت باشه، که يکي تو پي نوشت مي اندازه گردن يکي ديگه و اون يکي با رنگ يفسد مي نويسه... شايد همين يه کلمه "مامان" اونقدر احساسا رو تحريک کرده باشه که جاي ابرازش تو اين وبلاگ و هيچ وبلاگ ديگه اي نباشه و همين ابراز احساسات نصف و نيمه هم... شايد جاش اين جا نبود!
    با سلام و تشكر از بابت وبلاگ با ارزشتان. وبلاگ سير بي سلوك را مشاهده و در صورت صلاحديد لينك فرماييد بنده نيز ...
    دوستش دارم قدر ستاره ي آسمون تموم شبايي كه بيداري كشيده ... قد شيريني تموم لبخندايي كه از لباش چشيدم ... قد همه ي «دوست دارم» هايي كه تو دلم نگشهون داشتم ... به قول يه عزيزي ، خدا تا دوستش دارم ...
    پاسخ

    دوستش دارم ... قد همه ي «دوست دارم» هايي كه تو دلم نگشهون داشتم ...
    + سايه 
    a.sutak :
    sayeh saravi: کتک رو خورديم جفتمون
    پاسخ

    نچ!