• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : نمي‏توانم
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    شك ندارم اگر 5 پست غير قابل فهم در ميان پست‏هاي وبلاگ‏هاي دنيا باشد، يكي‏اش همين پست مامان است.

    به جز پاراگراف اخر البته


    وقتي جدي جدي ميشم ميشه : مادر من

    وقتي جدي ميشم ميشه : مامان جان

    وقتي جدي نميشم ولي كار مهم دارم ميشه: مامان جون

    وقتي ميري توي تخت كه بخوابي و تازه يادت مياد تشنه هستي :

    ماماااااااااااان!!؟

    + ..... 
    سلام با اينكه خودم مادرم ؛ اما هرگز نتونستم مقام مادري رو توصيف كنم
    هنوز براي خودم يه معماست كه چرا حتي وقتي انسانها گاهي پير ميشن و مادر از دست ميدن باز بدجوري ميشكنن
    اينقدري فهميدم كه ما انسانها تا مادرهامون هستن قدرشونو نميدونيم وقتي از دست ميديم تازه ميفهميم كه چه كسي رو از دست داديم
    خدا كنه حداقل تا هستن دلشونو نشكنيم
    + سايه 

    اصلاح مي گردد

    يا همون مامان

    شرمنده.

    + سايه 

    سلام

    وقتي موضوع شد مادر، يا همون مادر، فكر كردم كه چقدر مي تونم در موردش حرف بزنم.

    حالا مي بينم كه حتي كامنت هم نمي تونم درست بذارم.

    همش فكر ميكنم كه چرا اينطوريه و آخرش به اين نتيجه رسيدم كه شايد فكر مي كنيم كه هر چي بگيم كم گفتيم در مورد مادر.

    فقط هموني كه شب اول به سوتك گفتم

    قربونش برم.

    ?ولي مادر برا من کليشه ايه و مامان... همونه كه نوشتن درباره‏ش سخت مي‏شه!