• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : رشك برانگيزيد...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    بابت قبول زحمت و مهمان هفته وبلاگ شدن كمال تشكر رو دارم.

    شرمنده كه نظر ديگه اي ندارم.

    + يه مادر 
    سلام
    مادر شدن آمادگي ميخواد ؛ بعضي قبل اينكه مقام مادري رو بدونن كه چيه؛ بچه دار ميشن
    هر كس بچه به دنيا بياره لزوما مقام والاي مادري رو نميشه بهش نسبت داد
    اگرچه لفظ مادر بهش اطلاق ميشه.اما لزوما اون مقامي رو نداره كه بهشت حتما زير پاش باشه
    مادر مربي هست
    تعليم دهنده هست
    امانت دار هست
    و...
    كسي كه فرزند مياره تا سرگرم بشه
    ومثل عروسك ازش نگهداري ميكنه و كمبودات خودشو .....بگذريم
    كسي كه يادش ميره بچه امانت خدا نزد اونه و بايد همونجوري با بچه برخورد كنه كه صاحب اصلي بچه مورد نظرشه
    كسي كه ...
    بازم بگذريم ؛چون واقعا دلم از خيلي از مادرهاي بي توجه جامعه خونه(البته مادر به معناي مصطلح)
    خلاصه يادمون باشه
    هر كي بچه به دنيا مياره لزوما مادر يا مامان به معناي واقعيش نيست
    اصلا مادر نيست تا بگيم مادر بد
    سالبه به انتفاع موضوعه در واقع
    مادر به معناي واقعي بدش وجود نداره
    اما مادر به عنوان يه نام براي زني كه بچه دار ميشه بله ميتونه به بد ؛ خوب آبرو بر يا آبرو دار و.... تقسيم بشه .
    خدا كنه من از نوع مادرهاي واقعي باشم
    آمين

    + كبري 

    سلام

    حضرت امام (ره) مي فرمودند نگوييد طلبه اي دزدي کرده، بگوييد دزدي لباس طلبه ها را پوشيده.

    در مورد کساني هم که تعبير به مامان بد شدند فکر مي کنم اين کلام صادق است. گرچه در هر حال مامان مورد مثال شما رو شامل نميشه! اگر از استثنائاتي که گاه در صفحه ي حوادث مي بينيم بگذريم، بنده معتقدم مامان بد نداريم. فقط بعضي از مامان ها دلسوزتر، مهربون تر و دوست داشتني تر از مامان هاي ديگر هستند.

    والبته نبايد فراموش کرد که مامان هم آدمي است با رفتارهاي خوب و بد که نتيجه ي شرايط ويژه ي تربيتي، نوع زندگي، جامعه اي که در آن رشد کرده و...مي باشد. مامان ها هميشه خير بچه هاشون رو مي خواهند اما گاهي در تشخيص اين خير اشتباه مي کنند. يک مادري خير بچه اش را در اين مي بيند که کلاس حفظ قرآن برود و آن ديگري خير را در اين مي بيند که کودکش را بفرستد کلاس رقص!!

    برقرار باشيد مهمان بزرگوار!

    هوم!؟

    اوهوم!

    + سايه 

    سلام دوباره

    مطلبتون و پاسخ به كامنتا رو دوباره خوندم.

    اعتراف ميكنم دو چيز رو

    1- اون مادر كاملا بي توجه بوده

    2- آره قبول دارم كه مادرا هم تقسيم بندي ميشن و گاهي بعضي مادرا آبروي هم گروهياشون رو ميبرن.

    به اين صراحت اعتراف كردم چون ياد يه پرونده قضايي افتادم كه در باره ي يه مادر ( ب ... د ) خوندم.... حيف اسم قشنگ مامان...

    ( ماماناي خوب، من رو ببخشينم).

    پاسخ

    دوست ندارم درباره پرونده هاي قضايي حرف بزنم؛‌ معناي تشکيل هر پرونده قضايي از بين رفتن يک راه حل انساني و اخلاقيه. انسان هايي که اينقدر خودخواه ميشن که ديگه روابط انساني نمي تونه بهشون بگه چيکار کنن و چيکار نکنن. بگذريم. چقدر اين يادداشت دردناک شد.

    من نمي دونم اون مامان خوب بوده يا بد! تكنيكش بوده يا بي توجه بوده!

    ولي اينو ميدونم كه بچه تا هفت سال بايد سروري كنه.نه اينكه بذاريم

    لوس بشه ولي جوري توي اين 7 سال رفتار كنيم كه به دنيا و

    اطرافيانش بي اعتماد نشه.

    پاسخ

    حرف حق که جواب نداره؛ داره؟!

    اون مادر خانوم كجاس ببينه شديم وكيل مدافعش؟ مي شه به راه تماس بديد بگم چه جوري بايد حساب كنن؟؟؟

    پاسخ

    راستش رو بخوايد اسم و ادرس شون رو دقيق ندارم؛‌ اما اگه بخوايد مي تونم براتون گير بيارم!

    يا الله ...

    شما که از اولش هم دنبال تقسيم بندي و اينجور چيزها نبوديد ، پس چرا آخرش را خوب و بد كرديد؟! ... اصلاً من حرفتان را قبول ندارم ؛ يك مادر نمي تواند بد باشد ... شايد يك زن ، زن بدي باشد ، اما شك ندارم كه مادر بدي نيست ...

    اول حرفتان را قبول ندارم اما آخرش را چرا ... بدجوري هم قبول دارم آن پنج خط آخر را ... همانجا كه خوش به حال مادر ها شد ...

    .

    .

    .

    مادر ... حرف زدن در مورد بعضي واژه ها چقدر سخت است ...

    ... يا الله

    پاسخ

    ياعالي. من خوب و بد کردم؟!‌ من گفتم بعضي ها آبرو هستن، بعضي ها هم آبروبَر! همين. خوب و بد هم نداريم اصلا. درباره پنج سطر آخر؛ هميشه حرف هايي که براي شان فکر مي کنم به دردنخور مي شوند و حرف هايي که خودشان مي آيند -شايد- به درد بخور. خوشحالم بابت آن پنج خط!
    چرا قابل درك نيست؟ خودتون هم كه در جواب سايه خانوم گفتيد تاكتيك مادرانه!
    نمودش رو شما با ديدن يه صحنه فكر نكنم بتونيد تشخيص بديد! و فكر نمي كنم لزومي هم داشته باشه در لحظه به لحظه اون توجه نمود داشته باشه!
    من اصلا بحثم رو اين مادر خاص نيست، رو نوع مادراييه كه تو كامنت اولم گفتم و ممكنه اين مادر جزوشون باشه يا نباشه!... انكار نمي كنم وجود مادراي بي توجه و حتي بد رو!!! اما مي‏خوام بگم ديدن اون صحنه دليلي بر ... حتي بي توجهي اون مادر نيس!!!
    پاسخ

    من گفتم تاکتيک مادرانه! اما نگفتم بي رحمي مادارانه! اينکه يه بچه نزديک مامانش داره گريه مي کنه و مامانش عين خيالش نيست يه صحنه نيست؛ يه موقعيته. خب من بحثم روي اين مادر خاص بود! به نظر من اون اتفاق کاملا دليل بر بي توجه بودن اون مامان بود. توي اون روز من توي رفتار ايشون اين رو مي ديدم که زياد حوصله بچه شون رو ندارن؛ يعني ترجيح ميدن براي خودش بازي کنه و هر کاري بکنه تا حتا يه ربع با خود مامان بازي کنه و ... . به هر حال اين فقط يه مثال بود!

    سايه خانوم نصف حرفي رو كه مي خواستم بزنم گفته‏ن!
    ولي نه با بد بودن مامانه موافقم نه با بي‏توجه بودنش! ديده‏م مادرايي رو كه خيلي اوقات از دور كوچيكترين حركات بچه‏شونو زيرنظر دارن و حتي گاهي آروم و قرارشون هم از دست مي‏ره... ولي گاهي لازمه...

    پاسخ

    تنها چيزي كه مي تونم بگم اينه كه گفته ي شما برام قابل درك نيست. به هر حال بايد اين توجه يه نمود خارجي داشته باشه. ممكنه قرار باشه بچه نمود خارجي توجه مادر رو نبينه؛ قبول! اما به هر حال هيچ نمودي هم نبايد داشته باشه؟ ياد اي كيوسان افتادم؛ وقتي اي كيوسان افتاد و مامانش راه خودش رو رفت و به پسرش توجه نكرد؛ مي شد فهميد اين اتفاق چرا افتاد اما مثالي كه من زدم واضح بود كه مامان اون بچه داشت مي ديد دهان بچه ش پر از گِل شده اما شايد نيازي به هيچ واكنشي نمي ديدن. به هر حال البته قبول دارم كه گاهي لازمه...
    + سايه 

    سلام

    خوش آمدين.

    اما در مورد اون مامانه...

    نميدونم ميشه گفت كه مامان بديه؟؟؟؟؟!!!!!

    فكر كنم كه مامان بي توجهيه..

    در هر حال مطلب قابل توجه و خوبي بود.

    تقسيم بندي در مورد انواع مامان...

    پاسخ

    سلام. يادم نيست توي متن اين مامان رو گفته بودم بد يا نه! نمي خوام هم الان متن رو دوباره ببينم. به هر حال آدم ها متفاوت هستن. مادرها هم متفاوت هستن. اصلا ممكنه روش اون مادري كه من مثال زدم اين باشه. اما توي اون مثال خاص قرائني بود كه هر كسي مي تونست درك كنه اين مادر زياد حساس نيست. البته شايد خود حساس نبودن روي تك تك رفتارهاي بچه ها هم يه تاكتيك مادرانه باشه اما به هر حال من به عنوان يه نگاه بيروني نتونستم تحمل كنم يه بچه داره گريه مي كنه و دهنش هم پر از گِل شده؛ و نمي تونم درك كنم اون مامان چجوري تونسته اين اوضاع رو تحمل كنه. به هر حال ممنون از توجه شما.