• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : کوزه فروش!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 19 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    از جناب مدير كل خبري نيست؟؟؟؟!!! اصلا مي دونن امروز نوبتشون بوده؟! چرا ننوشتن پس؟!
    جناب مدير جز كه جناب مدير كل رو دعوت نموديد، مي شه لطفا پيگيري كنيد؟!
    اگه نمي ترسيدم يه دونه از اينا براي جنابان مديران جز و كل،‏هر دو تاميذاشتم
    از ديشب همش داشتم فكر مي كردم چي بود اين شعره؟! فقط مصرع آخرش بلد بودم! منتظر بودم جناب مدير بيان و از مرحوم باباطاهر بنويسنش! جناب يا سركار سه نقطه! ممنون!
    + ... 

    در كارگه كوزه گري بودم دوش

    ديدم دو هزار كوزه گوياي خموش

    هر يك به زبان حال با من مي گفت

    كو كوزه گر و كوزه خر و كوزه فروش؟!

    گذشت ... خيلي چيزا رو باختيم ...

    + علي 

    چرا شما نمي‏خوايد ساختار شكني كنيد. خب يه بار هم كوزه فروش از كوزه شكسته آب خورده!

    + علي 
    آدم هميشه بايد سرش رو بالا بگيره!
    + سايه 

    يحتمل اين همون كوزه گريه كه از كوزه شكسته آب مي خوره

    خب همين.

    تاكيد مي كنيد؟؟؟؟ فكر كنم با اين تاكيده بازم بايد برم سراغ عكس!
    كوزه فروش!!... اون وقت كارخونه هاي توليد كننده مي شن كوزه گر؟

    آخه وقتي داريم يه جمله ي كوتاه رو مي تايپيم و سرمون پايين و نگاهمون رو كبيرده... از كجا بايد بدونيم هر يه فاصله اي كه تو اين جمله زديم يه كامنت فرستاده رفته كه بخوايم تب بزنيم يا نزنيم؟؟؟؟؟

    + علي 

    صد بار گفتم باز هم مي‌گم. تو اين جور شرايط يک بار کليد tab را فشار دهيد. مشکل حل مي‌شود.

    + علي 

    روي اسم تاکيد مي‌کنم. کوزه فروش!

    حس كامنتيدن آدم رو مي پرونه اين پارسي بلاگ!
    خواستم برم تو مديريتم و حذفشون كنم ولي فعلا نمي كنم! سندي باشه برا جناب مدير كل... كه انگار نمي خوان فكري به حالش بكنن!
    چه
    کردم
    باز
    که
       1   2      >