• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : اين طرف شيشه
  • نظرات : 1 خصوصي ، 5 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام.

    من از اين منظره ها زياد ديدم.

    توي مدرسمونم وقتي زنبور مي اومد توي كلاسمون بچه ها همه با كتاب اونو هدف مي گرفتن ولي من با كتاب هدايتش مي كردم به بيرون.گناه دارن آخه.
    مي خواهد بره بيرون حتما.خب اين پنجره باز نمي شه؟؟؟؟

    قافيه چو به تنگ آيد

    شاعر به جفنگ آيد

    پاسخ

    كافر همه را به كيش خود...
    + سايه 

    سلام

    نمي دونم چرا ياد اين قطعه افتادم در مورد برف، كه يه جا خونده بودم:

    دانه برفي و آنقدر ضعيفي كه فقط..

    بايد از اين طرف شيشه تماشا بشوي...

    يحتمل بي ربط باشه و نشه جمع بست بين برف سفيد و قشنگ و اين مگس .

    با يه تفاوت بزرگ، مگس اينور شيشه هست و برف اونور..

    پاسخ

    موقع نوشتن اين‏ تيتر همين بيت شعر رو زمزمه مي‏كردم. تاييد مي‏كنم كه هيچ ربطي نداره!
    سلام!
    خواهد ماند!
    همين طرف شيشه خواهد ماند!
    چه راحت گول مي خوره،‏ به خيال خودش دنبال نوره بيرون اومده و اومده تا رسيده اين جا... ولي فقط گير كرده!
    اگه يه جونور دلچسب تر بود مي گفتم نمي دونم چرا ياد خودم افتادم؟!
    كاش لاي پنجره باز شه... فقط يه راه كوچيك... كاش!
    پاسخ

    موقع گرفتن اين عكس به خودم فكر مي‏كردم. با وجود دل ناچسب بودن اين جانور!

    يا الله ...

    اين طرف شيشه كه معلومه ... اون طرف شيشه چه خبره؟!

    پاسخ

    فاقعا فاقعا