براي از بين بردن موانع وصل بي وقفه ميكوشند و باتمام وحود وصال معشوق راخواهانند وحاظرند جان شيرين خود را براي يك ديدار وفقط يك ديدار بدهند....
ديدار يار را از جان شيرين تر دانند و بي تابند تا زلف تابدار يار را ببينند واز خنده مليحانه اش مست گردند....اما نميشود وصال يار جان ميخواهد ...جان