يا الله ...
عارضم خدمتتان كه اين عكسه واقعا زشته ها . چه معني ميده بچه اين قدر زبونش بيرون باشه ؟! ... دهه!!!
بعدشم اينكه هر وقت زخم زبون مي شنوم ياد يه داستاني ميفتم كه وقتي بچه بودم (الان يعني بزرگ شدم ) تو مجله پوپك خوندم . كه چون از حوصله ي كامنتدوني خارجه ، داستانو نمي گم براتون
كلا اين زخم زبون خيلي بد چيزيه . خدا نصيب نكنه ...
آهان! خب نه ... قصد توجيه نداشتيم!
خواستم اصلاحيه رو براش بزنما،ژارسي بلاگ قاطي كرد ، بي خيال شديم!اصلاح مي شود: شايد مشكلي...شايدم خواستن نشون بدن كه نخواستن، نتوانستن است!
سلام
البته اينكه مي گيد حتما مشكل دارند خب حتما خبر داريد!!!
ياد دبستانم افتادم كه هر وقت مشقام رو نمي نوشتم مي رفتم مدرسه و مي گفتم آقا ببخشيد يه مشكلي پيش اومد نتونستم بنويسم.
ايشون هم با تجربيات جالبي كه داشت مي گفت اينا همش بهونه است... بهونه است رو هم به طرز جالبي مي كشيد.
در هر حال اميدواريم مشكلشون حل بشه.
سلام!
خدمت جناب مدير جز:آقاي مجاهد، هفته ي ژيش كه نشون دادن خواستن توانستن است! حتما مشكلي پيش اومده!!!
از اقاي مجاهد بيش از اين ديگه انتظاري نمي ره.
ابتدائا بايد خدمتتون عرض كنم كه اين شعر اصلا معني اش اين مطلب نيست!!!
اينو ميگم:
يکي زد باز هم زخم زبانت
بزن مهر سکوتي بر لبانت!
براي سرفرازي در ره عشق
بنوش اين زخم ها را نوش جانت!
معنيش اين نيست:
اگر زخم زبان شنيديد در صدد انتقام و جواب دادن برنياييد که در اين مورد سکوت بهتر عمل مي کند:
در حقيقت اين شعر مربوط است به دنياي عشق و عاشقي! آنجا كه عاشق هيچ اختياري در مقابل معشوق از خود ندارد و در حقيقت مني وجود ندارد. آنجاست كه اگر در مقابل ناز معشوق كه اغلب با زخم زبان همراه است سكوت نكند كلاهش پس معركه است...
زخم زبان!!!
گاهي انقدر دل رو ميسوزونه كه ....
اين پسر افعانيه رو از كجا آورديد؟
خدا نصيب نكنه
چرا اين شكليه؟
سلام دوباره!
سوژه يابي تون خيلي عالي بود
راستي! شما مرهمي براي اين زخم نداريد؟!
المرأه عقرب حلو اللسعه. از حکمتاي نهج البلاغه.
به ترجمه ي آقاي دشتي: نيش زن شيرينه.
خلاصه اين كه ما مستتثناييم.