وبلاگ :
طعم شيرين دو دقيقه
يادداشت :
مي شكند
نظرات :
0
خصوصي ،
11
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سايه
شيشه اي مي شکند... يک نفر مي پرسد...چرا شيشه شکست؟ مادر مي گويد...شايد اينرفع بلاست. يک نفر زمزمه کرد...باد سرد وحشي مثل يک کودک شيطان آمد. شيشه ي پنجره را زود شکست. کاش امشب که دلم مثل آن شيشه ي مغرور شکست، عابري خنده کنان مي آمد... تکه اي از آن را برمي داشت مرهمي بر دل تنگم مي شد... اما امشب ديدم... هيچ کس هيچ نگفت غصه ام را نشنيد... از خودم مي پرسم آيا ارزش قلب من از شيشه ي پنجره هم کمتر است؟ دل من سخت شکست اما، هيچ کس هيچ نگفت و نپرسيد چرا؟