از دوستان و به خصوص مدير وبلاگ خانم سايه که به من لطف کردن تشکر ميکنم. اميدوارم که همراه خوبي باشم. اگر جايي برخوردم بد بود يا کاري کردم که موجب آزردگي کسي شد بدون واسطه و صريح بهم بگه. ممنونم.
يک آقايي هم اسمش اين بين بود که بعدا در موردش با هم صحبت مي کنيم و من شما رو از خطرات احتمالي که مي تونه داشته باشه آگاه مي کنم. :دي

آقاي مشايي! کاش بين سياست رو با وبلاگ نويسي جدا مي کرديد. من غلط املايي دارم و بد مي نويسم يا شما که در تمام قصه توجه نموديد به پاهاي اون دختره که يه وقت گره نخوره به هم طرف بيفته بعد آخر سر هم يهو نمي دونم چي چي شد زدن تير بارونش کردن. واقعا که من هنوز ادعاي دوستي شما با کمانگير رو فراموش نکردم. اما من اين هايي که گفتم رو نمي گم و فقط به در گاه الهي پناه مي برم و به خدا شکايت مي برم.
تازه اينترنت اي دي اس ال هم دارم تو خونه. خوبم ميدونم چيه. اينترنتمون افتخاريه البته/ من الله توفيق

سلام

اي كاش من رو بعد از جناب كردان مي ذاشتيد.

ايشون تو 5 خط به طور متوسط، هفتاد هشتاد تا غلط املايي داره.

اگه بعدش باشم مجبورم مطلبش رو بخونم كه بتونم داستان رو ادامه بدم ولي اگه قبلش باشه عمرا بخونم ببينم چي نوشته.

به هر حال از ما گفتن بود.

آبروي دومين در خطره. مي گن يه مشت بي سواد جمع شدن دور هم و اسم خودشون رو گذاشتن وبلاگ نويس.

بنده اصلا از مدير و كليه نويسندگان دومين خواهش ميكنم اين اسماعيل كردان رو يا عزل كنند يا استيضاح.

اخرين اخبار حاكي از اينه كه ايشون از كل مباحث اينترنت فقط ميدونه كه اينترنت رو بايد با تلفن وصل شد و ادعاي وبلاگ نويس بودنش كاملا جعليه.

اطاعت مي‌شود قربان.
به اين‌ مي‌گن «تو که انتقاد مي‌کني،‌ ببينم خودت چيکار مي‌کني!»

البته الان مديرين ديگه! اطاعت مي شود!

سايه خانوم جوووونم! من بلت نيستم قصه بنويسم. اون وقت گذاشتينم نفر اول؟؟؟؟