• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : ببار دل من...ببار
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    اول ببخشيد كه دير شد.

    باز هم يكي از متن ها و داستان هاي قشنگ و احساسي شما.

    با ديدي متفاوت در مورد بارون نوشته بودين.

    انصافا خوب بود.

    ممنون.

    پاسخ

    سلام. خواهش ميكنم. شما لطف داريد و بزرگواريد. ممنونم. خدا رو شكر.
    + فاطيما 

    سلام.

    مثل هميشه قلم تواناي شما رويمان تاثير گذاشت!!!

    اونجوري نم يتونم اينجوري مي گم:

    خيلي خوب بود خاله

    پاسخ

    سلام نازنينم . ممنون عزيزکم. ممنون نويسنده ي محبوب خاله. ممنون.

    سلام سايه خانوم جووون!

    ...
    عاااالي بود. نه خسته

    پاسخ

    سلام عزيز دلم. .... ممنون خانم گلم. تو هم نه خستت.
    چه ديشب موقع نوشتن و چه امشب موقع خواندن باران چشم ها باريد . اصلا خوب باراني شد اين بار .
    تا به دل ننشيند از ديده اشک نمي آيد ...
    پاسخ

    ممنون. دردِ دل بود و با بارش آسمان دلها باراني تر شد .. باراني که هر چه به دنبال خيسي آن گشتم نيافتم. باراني که بر آسمان دل باريدن گرفت و ...
    بعضي‌ها ندارند و ندارند؛ بعضي‌ها دارند و ندارند.
    پاسخ

    در هر حال، حسرتش برا هر دو هست.