کامل توضيح دادم که شما مي‌تونيد به مباني استفاده‌ي رسانه‌اي از چت اشکال کنيد؛ اما نمي‌تونيد امکان وقوعي استفاده‌ي رسانه‌اي از چت رو زير سوال ببريد.
بحث ما سر چته! نه مسنجر.

3- درباره‌ي پست. قبل از بيان اين حرف‌ها، بايد ديد هر کسي توي چت چه اصولي داره. اينجا دو تا موضع بحث هست.
اول. يه نفر به اصولي که قبل از چت کردن و حين چت کردن داشته، پايبند بوده يا نه! آسيبي که در اين مورد پيش مياد، اينه که معمولا ترجيح مي‌دن اصول رو عوض کنن!
دوم. موضع بعدي اينه که بحث کنيم سر اين‌که ما بايد چه اصولي داشته باشيم براي چت کردن‌مون. که فکر مي‌کنم اين رو بايد هر کسي خودش به نتيجه‌ برسه. و بحث کردن از اون توي وبلاگ،‌ فقط به عنوان ابراز نظر شخصي مي‌تونه فايده داشته باشه.
به هر حال من فکر مي‌کنم بحث خوبي رو باز کرديد. من که از مجموعه‌ي پست و کامنت‌ها و جواب‌ها -واقعا- لذت بردم. منتظر جمعه هم مي‌مانيم!

2- اظهارنظر درباره‌ي رسانه بودن چت، نياز به روشن شدن تعاريف و اشتراکات لفظي داره. اما ميشه براي پيچيده نشدن بحث، به تصور عمومي از چت رجوع کرد. کمترين چيزي که درباره‌ي چت ميشه گفت، اينه که يه رسانه‌ي شخصي‌ه. مثال مي‌زنم براي راحت شدن. ما وبلاگ رو رسانه مي‌دونيم؛ به شرطي که استفاده‌ي نويسنده‌ي اون وبلاگ، رسانه‌اي باشه. يعني مثل يه رسانه از وبلاگ استفاده کنه.
سوال مي‌کنم. امکان استفاده از چت به عنوان يه رسانه وجود نداره؟ همه قبول دارن که امکان وقوعي رسانه بودن چت، قابل انکار نيست. حالا مي‌تونيم درباره‌ي اين بحث کنيم که آيا استفاده‌ي رسانه‌اي از چت، با موجوديتش همخواني داره يا نه. فکر مي‌کنم اشکال مخالفين رسانه بودن چت، توي اون بخش قضيه‌ست. وگرنه کيه که بتونه امکان عملي استفاده‌ي رسانه‌اي از چت رو زير سوال ببره!

1- به نظر من پست قبلي هم يه پست کامل و به درد‌بخور بود و شايد همون پست به اندازه‌ي کافي رساننده‌ي نظر نويسنده بود. اونم کاملا پست‌مدرن!