در ضمن:
اين ترس آقا داداش از ديدن باباي بي مو بود
سلام...وقتي پدرم از حج برگشت برادر 6 سالم رو دادن بغل باباش....برادر منم خجالتي يه نصفه نيمه جيغ بلندي زد و خنديد...بقيه هم تفسير كردن كه طفلي چه ذوقي كرد بعد از اين همه مدت رفت بغل باباش...
بعد ها وقتي آقا داداش بزرگ شد فرمود اين جيغ از ترس بود نه از ذوق...
الحمد الله الذي جعلنا من المونثات!!!
سلاام.
باز تو خوب بودي، من وقتي بابام از حج برگشته بودند كلي ازشون ميترسيدددم، گريه ميكردم و اصلا نزديكشون هم نميرفتم!!!!البته در اون زمان 4-5 سال بيشتر نداشتمااا
سلام
چه ميدوني، شايد اونموقع اين كار يه امر عادي حساب ميشد.
تا انجام نشده به نظر وحشتناك مياد.
اتفاقا خوبه كه! توفيق اجباري...
من هر وقت بابام ميخواست کله مو بتراشه، مامانم نميذاشت. حالا اينجوري خوب بود. آدم ديگه اجازه نميخواس!