• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : بياييد رياضي را دوست داشته باشيم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حامد 
    اقا رائد احيانا اگه کسي نويسنده اين وبلاگ نباشه و نظر بده نبايد بهش جواب داد؟
    پاسخ

    جواب دادم که قربان. اگه منظورتون فتوبلاگ وصاله، من واقعا از ايشون پوزش مي‌خوام و واقعا شرمنده‌م. امروز خيلي سرم شلوغ بود و در نگاه اول که کامنت رو ديدم، اون شماره‌ي صدهزار رو ديدم، و ناخوداگاه حس کردم بايد اين کامنت تبليغاتي باشه؛ مي‌دونم توجيه مسخره‌ايه. ولي به هر حال شرمنده‌م و قصد توهين يا استخفاف نداشتم.
    + سلما 

    سلام

    خوب بود البته خيلي كم مربوط به رياضي بود ولي بد هم نبود هر چند كه با لحظه شماري كه شما ميكرديد خيلي انتظارم بيشتر از اين بود .

    منم از رياضي بدم نمياد ولي عاشقشم نيستم.

    موفق باشيد

    يا علي

    پاسخ

    سلام. ممنون که تشويق مي‌کنيد و تذکر مي‌ديد. دعا کنيد هفته‌هاي بعد به‌تر بنويسيم. شما هم موفق باشيد.

    سلاام.

    كاش مقاله رو داشتيد و افتخار خواندنش نصيبمان مي شد!!!

    بيچاره رياضي به اين شيريني! من هنوز هم با حل كردن مسائلي كه مربوط به رياضي باشد كلي حال مي كنم و انرژي مثبت مي گيرم!

    اما چيزي كه در نوشته ي شما برايم بي نهايت عجيب بود، علاقه تان به معلم ها و لذت بردن از ديدن مدير مدرسه بود؟!؟يعني واقعا ذوق نموديد؟!!هيجده تا علامت تعجب.

    مزخرف چرا؟جالب ناك بود!

    پاسخ

    نظر لطف شماست در همه‌ي موارد. ما هم سال‌ها از رياضي لذت برديم؛ گرچه چند سالي است کاملا اعراض بنموده‌ايم. همه‌ي اين آدم‌هايي که توي اين متن هستن، بخشي از زندگي من هستن. البته از اين آدم‌ها که زيادن. بله. خيلي از اين‌ها هستن که توي حسرت ديدن‌شون هستم خيلي وقته. خدا رو شکر که جالب‌ناک بوده.

    سلام.

    من نمي تونم رياضي را دوست داشته باشم!

    ولي نمي دانم ه طور در رياضي زرنگم!

    پاسخ

    سلام. اولين چيزي که به ذهنم اومد اين بود که بگم خب همين بسه ديگه براتون و خوش به حال معلم‌هاتون. ولي بعدش ديدم بايد اين رو هم بگم که کاش ازش لذت هم ببريد.
    اولا: سلام
    دوما: تبريك بابت بازديد هاي 100000+ اين وبلاگ
    سوما:من كه هيچ وقت رياضي رو دوست نداشتم...هيچ وقت هم متوجه نشدم به چه درد مخوره!!!!بخصوص اون حد و هوپيتال و اين حرفاش!!!كلي نامعادله رو حل ميكردي اخرش يا جواب نداشت يا جوابش غير قابل قبول (غ ق ق) بود
    شعر هم خوبه اما به پاي زيست شناسي!!!نميرسه...حد اقل اگه زياد زيست رو دوست نداشتم حد اقل ميفهميدم چي به چيه و به چه دردي مي خوره!!!

    پاسخ

    ممنون از نظر لطف‌تون. چرا من فکر مي‌کردم اين کامنت شما تبلغاتيه؟ بابت اين ذهنيتم ببخشيد من رو. راستش يه نگاه کلي کردم ديشب، و احساس کردم بايد تبليغاتي باشه، و اصلا نخوندم. الان گفتم بخونم ببينم چي گفته بالاخره. به هر حال ممنون. خاطره‌ي بدي از کلاس زيست‌شناسي دارم. آقاي دارابي همچين سيلي‌اي خوابوند که هنوز يادمه. مخلص آقاي دارابي و شما!
    + حامد 
    بي‌هوا نگام افتاد به شمارنده وبلاگ
    چند ساعتي مي شه که 100 هزار بازديد رو رد کرديم
    تبريک مي گم خدمت همه نويسندگان عزيز که در اين مدت دومين رو تنها نذاشتند و مطالب قشنگشون باعث اين اتفاق شدند.
    ما مدت ها پيش بايد به موزه تاريخ مي پيوستيم. اين همت بر و بچ پر شور و فعال دومين بود که نذاشت اينجا هيچ وقت تعطيل بشه.
    تنبلي ها و ازار و اذيت هاي ما رو هم ببخشيد به بزرگي خودتون خلاصه.
    پاسخ

    ممنون. نظر لطف شماست. دست شما درد نکنه.
    + سايه 

    سلام

    نثر نوشته با مزه بود.

    مقاله رو نداشتين برامون بذارين؟ ....

    در مورد رياضي راستياتش اونقدر كه ادبيات و شعر رو دوست دارم، رياضي رودوست ندارم.

    هيجده + يك علامت تعجب ، براي اون هيجده علامت تعجب!!!

    پاسخ

    سلام. بامزه بود؟ بر منکرش صلوات! من هم الان، اون قدر که شعر رو دوست دارم،‌ رياضي رو دوست ندارم. اون مقاله هم تا جايي که يادم مونده، درباره دلايل گريز دانش‌آموزهاي بي چاره از رياضي و اينا بود؛ که البته ندارم خودم. هيجده علامت تعجب.