خواستم جوابي بهتون بدم. اما ديدم عصباني تر از اون هستيد كه بشنويد.
اميدوارم منصف شويد.
سلام
ماشالله چقدر حق داريد و داريم و خودمون خبر نداريما.البته با همه حقوقمون موافقم ولي چرا بريم بميريم؟تازه كلي ارزو داريم.
همون كه برن بميرن بهتره.
ما ميتونيم زندگي كنيم و با اميد به حقوقمون برسيم اونايي كه نميتونن درست كار كنن برن بميرن دهه.
با عنوان مطلبتون خندم گرفت ولي با اخريش دلخور شدم.
ما زنده ميمونيم و درست زندگي ميكنيم.
يا علي
شايد در مورد مثالتون درست بگيد-براي اين مي گم شايد كه درست از ماجرا خبر ندارم و راجع بهش اظهار نظر هم نمي كنم- در هر صورت حرفتون در مورد رعايت قانون رو قبول دارم. و اين كه نهادهاي نظارتي بايد به درستي به وظيفه ي خودشون عمل كنن. و اين كه اين حق شما به عنوان يك مردم است-نه تنها اينكه كانديداي مورد نظر شما راي آورده باشه بلكه حق هر عضو جامعه است-
اما به نظر شما بي قانوني مهتر از اين كه ذكر كرده ايد نداريم؟ شايد بگوييد اين مثال است و در مثال مناقشه نيست. اما من فكر مي كنم حتما اين مثال مهمي براي شما بوده و فكر شما را مشغول كرده بوده كه اينجا ذكر كرده ايد. و مساله ديگه اينكه اين ادبياتتون اصلا مناسب اين وبلاگ نبود. حداقل از شما كه يكي از بهترين نويسنده هاي دومين هستيد - اين رو به حساب هندونه زير بغل نذاريد. واقعا نظرم اينه- كاملا بعيده كه حالا فرضا يه بي قانوني هم كه شده رو کثافتکاريها و بيشعوريها اسم بذاره.
و كلا اينكه اصلا فضاي اين نوشته تون جالب نبود.
ببخشيد اگه بي ادبي كردم. شادكام باشيد.
به يه موج دعوتتون كردم
مي پذيريد؟
سلاام.
اول از همه خيلي ممنون از اين كه نوشتيد! كم كم داشتم نااميد مي شدم از اين كه كسي چيزي بنويسه....بگذريم!!
پستتون هم...فقط مي تونم بگم شديد موافقم. راه حل به جايي بود! به اميد آن روز...