سلام سلما خانوموقعاغ که حرف حق رو زديد....
منم دقيقا همين فکر رو مي کنم.
ولي خب من دوست دارم به همه جا سفر کنم و کشورهاي مختلف رو ببينم ولي زندگي در اونجا رو دوست ندارم...حالا خيلي کم غم و غصه داريم اين غم غربت هم بياد روش!!!چرا عاقل(فاطيما!) كند كاري كه باز آرد پشيماني؟!موفق باشيد
خب حالا دوباره سلااام سلما جوونم.
موضوع رو بيخيال. شايد موضوع ها زياد دوميني نبود و بيش از حد متفاوت با موضوع هاي...بازهم تقصير من بود كه يادم رفت اينجا دومينه و باز هم معذرت ميخوام...
و اما پست تو. خوبه تيترش رو بذاريم «ميهن خوب من، ايران» هوم؟چطوره؟؟؟ولي حالا گذشته از شوخي و باز هم قابل توجه آقاي رائد، ايمان(دينم ميشه بگيم ديگه!) و صداقت كه تو هم بهش اشاره كردي اگر توي جامعه باشن ميشه به عنوان سرمايه هاي اجتماعي ازشون نام برد....
خلاصش قشنگ نوشته بودي و حس ميهن دوستيت رو خوشكل بيان كرده بودي. من هم عاشق وطنم و با هيچ جا عوضش نميكنم. البته نه به خاطر آزاديي كه نداره و نظارت ها و بقيه چيزهايي كه گفتي! فقط و تنها فقط چون وطنمه...
صداقت و پاكي و... ما كه داريم:دي خدا كنه نه يعني انشاالله روزي برسه كه ....نه بيخيال اصلا!
سلما خانمي شرمنده ها، ولي به عنوان كسي كه يه كوچولو با اين اروپايي هاي بد و جيز و ايناا بودم اصلا ذره اي صميميت نداشتنشون رو قبول ندارم! شايد به شدت ما ايراني ها خون گرم نباشن ولي باور كن اينام دل دارن. يكي از بزرگ ترين سرمايه هاي اجتماعيشون هم همين صداقت و اعتماد ملي است!
ببخش زيادي حرف زدم.
راستي خدا انشاالله تو رو براي خانوادت حفظ كنه مادر
سلاام.
جمله كه هيچ ميتونم همين امشب براي تك تكشون 2مين هم نه 200 مين بنويسم! اگر هم اسم خودم رو جز نويسنده ها نذاشتم واسه اين بود كه احساس كردم تموم دوميني ها به جز من خيلي «پارسي بلاگين» و راستش ترسيدم و احساس كردم دوستي ها ارزشش بيشتره!!!
بله جناب رائد هم راست مي گويند. ولي اي كاش اين راست را اول هفته و وقتي موضوعات را اعلام كردم مي گفتند، تا همانجا توضيح بيشتر ميدادم. من فكر ميكردم اين موضوع ها و ارتباط بينشان واضح باشد كه باز هم اشتباه فكر كردم. بابت اين تفكر غلطم معذرت مي خواهم.