سلام
خب از شوخي گذشته بايد بگم كه من اين رو نميتونم بپذيرم كه تموم كساني كه اون سئوال رو طرح كردن دغدغه ي ازدواج داشتن كه اون سئوال به ذهنشون اومده. اما با اين فرمايش شما كاملا موافقم:
وقتي صحبت از ازدواج براي يک دختر تابو و خط قرمز باشه، بي شک اين مورد در بقيه مسائل نمود پيدا ميکنه.
و اين صحبت نه در مور دختر خانومها كه در مورد تموم مسائل و جنسيت ها، مطرح هست و قابل تامل.
و مطلب مهم تر اشاره ي هست كه بعد از اين اوردين
فرندفيد و توييتر مملو از جملاتي است که آدم ناخوداگاه حواسش ازدواجي ميشود. و خب طبيعي است که اين مسئله فقط مربوط به دختران نيست.
نميدونم اين صحبتها تو توييتر و فرفر هم ميتونه باز بگه كه تابوها وجود داره يا خير؟ شايد هم بشه گفت با وجود تموم اين حرفا كه بقول فرمايش شما حواس ها را ازدواجي ميكنه ، باز هم سنت يه خط قرمزي برا بعضي مسائل بوجود اورده.
در خصوص اون شعر هم كاملا منظور شما واضحه و خب روشن. و اما در مورد بند آخر و كليشه و از اين حرفا و از اون تعارفات بايد بگم كه جواب رو در كامنت قبل دادم.
تشكر. مطلب خوبي بود. اين قسمت از كامنت رو پليز كليشه حساب نفرماييد. چون من عين برداشتم از متن و تحليلم رو تو كامنت نوشتم و خب واقعا به نظرم مطلب خوبي اومد كه رو هر مبحثش ميشه كلي صحبت كرد.
شكرا لافاضاتكم.