• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : جاده
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سايه 

    باد ملايم پاييزي، رفته رفته، خنک تر مي شود. از دوردستها، صداي سگهاي ولگرد به گوش مي رسد...
    كنار جاده نشسته و متوجه نشد كه چه زماني خواب به چشمانش حمله برد. از صداي زوزه گرگها چشمانش را وحشت زده گشود و ....

    سلام استاد:

    شرمنده. نميدونم چرا از مطلبتون خوشم اومد و يهو جسارت كرده و در حد يك جمله ادامه دادم . حالا داستانتون رفت تو ژانر وحشت ..

    يا علي

    پاسخ

    سلام. اختيار داريد. داستان که قرار نيست بن بست باشه. ولي تعليق، بعضي وقتها خوبه.