سلام مهندس عزيز
به يقين منِ حقير، لايق واژههاي بزرگ شما نبودم و پس از خواندن اين متن تا دقايقي مبهوت بزرگواري و تواضع شما بودم.
شما تنها بازماندهي نسل اول وبلاگ دو دقيقه هستيد(!) و نزديک به سه سال است که با پشتگرميها و محبت بيدريغي که داشتيد، همهي دومينيها و علي الخصوص من را مورد عنايت قرار داديد.
من بارها از نزديک شاهد اين نکته بودم که به خاطر مشکلي که براي وبلاگ پيش ميآمد، دست از کارهاي پارسي بلاگ برميداشتيد و سريع ايراد وبلاگ را برطرف ميکرديد و اينها تماما براي من ارزشمند بود.
در هر حال بي شک اين وبلاگ اگر براي دوستان خاطره است، قطعا براي من جک است!!
ببخشيد! يعني براي من زندگي است.
شکي نيست که اينجا متعلق به همه است و همان طور که در پست خود هم اشاره کردم، بعد از من هم ميتواند اينجا ادامه داشته باشد.
شايد برخي با خواندن مطالب اين هفته و يادداشت من، با خود بگويند که فلاني هم هر هفته دنبال بهانهاي است براي جلب توجه؛ که خدا را گواه ميگيرم چنين نيست و اگر آن پست را نوشتم -که همچنان هم به آن اعتقاد دارم- به دليل رسيدن به اين نکته بود که وبلاگ دو دقيقه جذابيت و توانايي سابق خود را کم کم دارد از دست ميدهد و مانند سريالهاي طنز نود قسمتي که در اواخرش معمولا چيزي براي گفتن ندارد، به سوي يکنواختي پيش ميرود.
البته شکر خدا هنوز به چنين سرنوشتي دچار نشده است و شايد همين باعث شد تا قبل از وقوع، به فکر پيشگيري باشم.
علائم اين اتفاق را ميتوان در نوشتارهاي سطح پائين و عدم مسئوليت پذيري برخي دوستان نسبت به اين وبلاگ ديد.
و چقدر يادداشت شما جداي از اظهار لطفتي که به من داشتيد، از اين جنبه ارزشمند و قابل تقدير بود که تمامي موارد کاملا پخته و حساب شده ارائه شده بود و کمترين انحرافي نسبت به موضوع در آن ديده نمي شد. و اين نشان از وقت گذاشتن براي نوشتن اين يادداشت بود.
نميدانم!
ان شاالله هر چه خير است همان شود.