سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گرتو نمی پسندی تغیر ده قضا را

ارسال‌کننده : در : 86/4/17 9:0 صبح

قیامتی به پا شده بود یکی نعره میزد دیگری گریه و ناله اش بلند بود یکی می گریخت و او آرام نشسته بود و زیر لب زمزمه ای می کرد.

آنقدر به آرامش و لطافت اش معروف و محبوب شده بود که موجب حسد اوباش محل قرار میگرفت و هراز چند گاهی به نحوی آزارش میدادند.تا آنروز که قرار گذاشتند تا برایش مجلسی بر پا کنند و در آن مجلس اورا مفتضح نمایند.آنقدر به او اصرار کردند تا علی رغم میل اش پذیرفت .سفره ای رنگارنگ برایش گستردند و همگی در کنار. ان سفره به انتظار نشستند تا که آمد. در بالای مجلس جایش دادند.آرام نشست و زیر لب دعایی کرد و لقمه ای گرفت.آن لحظه فرا رسیده بود رقاصه ای نیمه عریان از مخفیگاهی که قبلا در آنجا منتظر بود خارج شد و با رقص و طرب شروع به آواز کرد.برق رضایت در چشمهایشان دیده میشد.تنها صدای آواز رقصاصه شنیده میشد که می خواند"در کوی نیک نامان مارا گذر نباشد"

دلش گرفته بود با خود اندیشید که خدایا مارا نیز چنین امتحانی ؟آرام گفت "گر تو نمی پسندی تغیر ده قضا را.

انگار ناگهان طوفانی به پا شد و غبار غفلت از آینه فطرتشان به نسیمی برخواست.رقاصه ای که صدایش چون زنگ صدا میکرد ناگه به سجده افتاد و با پارچه ای خود را پوشاند و به سجده افتاد.دیگری در زیر جام شراب زد و ناله العفوش همه را متحیر کرده بود آن یکی که بزرگ آن جمع بود چون کودکان هق هق میکرد و سر به دیوار میکوفت.

و او آرام از جای برخواست و زمزمه کنان خارج شد . گرتو نمی پسندی تغیر ده قضا را

منبع                                           

      

دنیا گرد است،جایی که ممکن است به نظر آخر راه بیاید می تواند آغاز راه باشد.




کلمات کلیدی :