سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برگریزان

ارسال‌کننده : در : 86/6/31 1:14 صبح

یا رفیق!
پس فردا اول مهره... اما من امشب، هول روزای مدرسه افتاد تو دلم!
هول زنگای انشا!
حس کردم جناب مدیر، که چند روزیه یحتمل تحت تاثیر دولت خدمتگزار نهم، عنوان عوض کردن!!!... شدن آقا معلم و موضوع انشا دادن!
...
من اصلا قرار نبود امشب و فردا کانکت شم... مجبور شدم! و حالا دیدم نوبت منه!
...
برگ ریزان؟...
آقا معلم! اجازه!... ما آمادگی نداریم... یعنی قول میدیم مشقامونو بنویسیما اما... 
هیچ کی از همکلاسیا نیس تقلب برسونه؟!
...
آقا! اجازه!
خب برگریزان یعنی... اتفاقی که تو پاییز میفته!... برگهای درختان به علت... زرد می شن و میریزن!... البته علتش رو می دونستیما... الان یادمون رفت، قول میدیم از معلم علوممون دوباره بپرسیم!
آقا یه چیز دیگه ام درباره برگریزان می دونیم... رسپنا یعنی پاییز، خزان، برگ‌ریزان...  توش برگ ریزان داشت!
البته این رسپنا که هنوزم بلد نیستم چه جوری می خوننش! جالبه... من دوسش دارم آقا معلم! و جدیدنا شده درس عبرتی برای وبلاگای گروهی!!!
مدیرش هی با نویسنده ها خوب برخورد کرد... هی صبر کرد... اما نویسنده هاش که مثه ما حرف گوش کن نبودن! هی ننوشتن... هی ننوشتن... آخرشم جناب مدیر کارو یکسره کرد و همه رو انداخت بیرون... البته شما نشنیده بگیرین که بدآموزی نداشته باشه واستون! 
خب این بود انشای ما درباره ی برگریزان!

دعامون کنید، زیاد... خیلی زیاد که محتاجیم خیلی خیلی زیاد!




کلمات کلیدی :