سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ماجرا از چه قرار است؟!

ارسال‌کننده : در : 88/1/27 1:44 صبح

پیش نوشت:
به دلیل غیبت طولانی سلام می کنیم به نویسندگان و خوانندگان محترم.
سال نو را تبریگ می گویم، با کمی تاخیر. البته مهم این است که سال نوتان مبارک باشد. دیر و زودش مهم نیست.
در ادامه عذر می خواهم از نویسندگان و خوانندگان محترم بابت ننوشتن سر نوبت هایم. بار اول کربلا بودم (خیلی ممنون، سلامت باشین، خدا قبول کنه) ، بار دوم ایرانگردی نوروزی بودم. بار سوم  نداشت فکر کنم. امیدوارم عذرم موجه باشد، نه مانند برخی که بدون دلیل فقط می گویند: "شرمنده ام، نشد بنویسم!"

این بحث دختر و پسر. نگاه که می کنی از وقتی خودت را شناخته ای یک کل کل، یک حس رقابت، یک جور دعوا بوده است بین دختر و پسر. پسرا شیرن، مثل نمی دونم چی چی ان، دخرتا موشن، مثل خرگوشن! در واقع همه ی این ها یک معنی دارد. آن هم این که پسر به دختر می گوید تو چقدر مرموزی برای من. تو چقدر مورد توجهی. من متاسفانه مجبورم برای این که موجود خوبی مثل تو به من توجه کند، به دروغ بگویم مثل موش و یا خرگوشی. تا لج تو در بیاید و از این راه من مورد توجه تو قرار بگیرم. از آن طرف هم دقیقا همین طور است. دخترها شیر می شوند و پسر ها یک نوع جانور ضعیف و کوچک تا بلکه باز از این راه نگاه پسر جلب شود به سوی دختر. مطلوب نهایی از همه ی دعوا ها همین است.

اما خدایی اش که بخواهیم نگاه کنیم این پسر به جایی می رسد که موش می شود در برابر همان کسی که می گفت تو موشی. و اتفاقا باز هم عکس ماجرا صادق است. اما مورد اول بیشتر ملموس است و بیشتر هم اتفاق می افتد. پس ای موش ها رحم کنید به این شیرها. و ای شیرها غره مشوید به غرش تو خالی تان که به نازی و گوشه ی چشمی تمام یال و کوپالتان می ریزد.  به زبان ساده این می شود که "بچه بیشین شلوغ نکن"

خب اما این دعواها هم- که عرض شد هدف نهایی شان چیست- نیاز به بهانه دارند دیگر. دخترها یک خصوصیاتی دارند و پسرها هم یک جور دیگر. هر کدام مخصوص به خودشان است. باید باشد. خیلی هم خوب هستند اغلبشان. در طبیعت هر کدام قرار داده شده. برای بقای حیات. پسرها شعر می سازند برای رفتارهای دخترانه (که دوستشان دارند) و دختر ها هم بالعکس. پس بی خیال این شعر ساختن ها و این دعواها و کل کل ها و بگومگوها شوید دیگر. راست بروید سر اصل مطلب، ای دختر تو چقدر خوبی، من بدون تو چگونه زندگی کنم. ای پسر تو چقدر خوبی، اگر نبودی که نبودم.

پی نوشت:
اما این داستان پررویی پسرها داستانی جداست از این حکایات. هر چقدر گردنشان کلفت باشد، هر چقدر زورشان زیاد باشد، هر چقدر داد و بیدادشان بلند باشد، هر چقدر ادا و اطوار در بیاورند برای مادر و پدر و رفیق و آشنا، ... به این مخلوق خدا که می رسند سر به راه می شوند، خودمانیم خدایی اش موش می شوند. این خلق زیبای خداست. اگر نبودند دخترها، همسرها، مادرها، چقدر دنیا بد می شد. اه اه




کلمات کلیدی :