سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پسران، شیر بی کوپال !

ارسال‌کننده : در : 88/1/29 7:8 عصر

حرفی که می‏خواستم بنویسم، پیشتر دوستان بیان کردند. که این رجز خواندن‏ها و طعن و تحقیر‏ها در کلامِ دختران و پسران، از لطایفِ خلقت است در بیانِ آن‏چه گفتنش را آشکارا و صریحا نمی‏توانند، بلکه همین گونه خوشتر آید در حدیث دلبران !

پس بنا به تهی شدنِ زبان از بیان، که آن بیان، بهترین بود در دوری از شرِّ عظیم داوری در این میان، که میانه ای بس خطیر است و از روز اول چنین بوده و هنوز که هنوز است نمی‏دانند کدام اصل بود و کدام فرع بود و گواهیِ یک دنده ی کمترِ آدم از حوا هم حلِّ مشکل نکرد!

 ظواهر امر چنین است که جماعت، بنا به اصلِ" سخن ز پیر مجلس باز پرس"، بعداز همه گونه زورآزمایی و مساوی شدن کفه یِ ترازو، جویای راز از گذشتگان شدند، پس بشنوید ای پسران که : همان لطایفِ خلقت، وقتی به لطائف‏الحیل، شما را به بند در‏آوردند، چنان به لطافت به روزگارتان بیاورند که روزگار باز نشناسید و موش از خرگوش، و چنان شمشیر بر‏کشند، نه از نیام، بلکه از کام، که هر چه یال دارید بلکه هر چه کوپال، یکسره بریزید و زبان در کام کشید...

و آیندگان چنین بنویسند، فلان مرحوم مغفور بعد از آن دقایق، کنج عزلت برگزید و دیگر اثری ازو باز نیامد نه ز شرم کوپال که وی را نمانده بود، بلکه از ترس شمشیر ها که بر وی بر آمده بود.....




کلمات کلیدی : پسران، دختران، یال و کوپال، موش و خرگوش، شیر و شمشیر