عشقه (با فتحه ي ع ش ق) گياهي ست كه براي رشد نياز به يك گياه پايه دارد تا بدان بپيچد و بالا بيايد.اما خاصيت جالب اين گياه اين است كه پس از مدتي گياه پايه را در خود ذوب مي كند و تماما مي شود عشقه!و ديگر از گياه پايه اثري باقي نمي گذارد...
و اما حب احساسي ذاتي ست كه در وجودت مي رويد و تو را از درون شيفته مي سازد.
محبوب از معشوق عزيز تر است چرا كه معشوق به تو نزديك شده در حالي كه تو به محبوب نزديك مي شوي.......
عشق و دوست داشتن
حس مي كنم عشق از نظر من بهتر باشه
من خيليا رو دوست دارم
اما خب تا حالا عاشق نشدم
بنابراين عاشق شدنم بايد ديدني باشه
سلام. چه فرقي ميكنه. وقتي اوني رو كه دوستش داري بهت بها نميده پس فرقي نداره.
كماكان ارادتمندم.
به نام خدا
سلام عليكم
شما يك وبلاگ ديگري را كه در اين زمينه دو پست با عنوان «حب يا عشق» و «عشق يا حب» نوشته است، نگاه ميكرديد، مطالب ديگري را ملاحظه ميكرديد.
به نظر من ذكر اين تفاوتها بازي با لفظ است و گزارش واقعيت نيست. صرف تخيل و مقداري نيز خلط مطالب است.
من ذكر چند نكته را در اين زمينه مناسب ميدانم:
1. چه عشق و چه حبّ حنثي است؛ نه به طور مطلق مقدساند و نه به طور مطلق نامقدس. اين دو واژه مثل بهشت و جهنم نيستند كه يكي به طور مطلق مقدس و ديگري به طور مطلق نامقدس باشد.
2. حب و عشق به اعتبار متعلقش بايد ارزشگذاري شود. اگر متعلق آن دو دنيا و امور دنيوي باشد، نامقدساند و اگر متعلق آن دو خدا و منسوبان به خدا باشد، مقدساند.
3. ترديدي نيست كه علاقه به خدا هرچه شديدتر باشد، ارزشمندتر است و لذا اگر حب را علاقه كم و عشق را علاقه شديد به خدا بدانيم، بايد بگوييم كه عشق از حب مقدستر و ارزشمندتر است.
من در زمينه عشق و جفاهايي كه از سوي نامحرمان بر آن رفته چند پست نوشتهام كه مطالعه آنها خالي از فايده نيست. عنوانهاي اين پستها و لينك به آنها به اين قرار است:
مقام حضرت عشق عليه السلامحب مقدس و نا مقدس در قرآنعشق بدعت نيست.عشق تنزيه است، نه تشبيهكليدواژههاى عشق در قرآنعاشق باشيد.
سلام
تو آثار دكتر شريعتي هم دوست داشتن برتر از عشق معرفي شده ؛ ولي خوب ما همه معمولا عشق رو بالاتر ميدونيم .البته اگر چه تو اكثر عشقهاي زميني همون دوست داشتن هم كمرنگه .يعني اينكه مثلا وقتي دونفر همديگرو ميخوان فقط طرف مقابل رو براي خودشون ميخوان و اگر قرار باشه يكي بي وفايي كنه اين يكي حاضره سر بتنش نباشه .و كم نديديم كه حتي رفتن و طرفو كشتن تا نصيب ديگري نشه . و خيلي اتفاقات ديگه.خوب اين اصلا همون دوست داشتن خودمونم توش وجود نداره .چون من وقتي واقعا كسي رو دوست داشته باشم يا به عبارت ديگر بهش عشق بورزم بهترينهارو بايد براش آرزو كنم .نه اينكه اونو فقط تا جايي بخوام كه مال من باشه
بخواهيم مقايسه كنيم ميتونيم عشق مادر بفرزند رو مثال بزنيم .شما مادري سراغ دارين كه فرزندشو بكشه يا آرزوي مرگشو بكنه فقط بخاطر اينكه مثلا اين فرزند فقط و فقط ديگه مال خودش نيست مثلا؟ (گفتم مادر .لطفا مادراني كه مقام مادري رو نميشناسن و احيانا دچار مشكلات روحي هستن رو استثنا كنيد .) البته تو عشقهاي غير مادر و فرزندي هم نمونه هاي عشق واقعي وجود داره كه الان ليلي و مجنون بذهنم اومده فعلا
اميدوارم عشق واقعي ؛ از نوع (پسندم آنچه را جانان پسندد) تو زندگي همه ما حاكم باشه هم از نوع زمينيش هم الهيش