• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : تاريخچه فرقه ضاله بهائيت در ايران
  • نظرات : 2 خصوصي ، 6 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + Pedro 

    163 سال قبل بود كه حضرت بهاالله عقب افتادگي ملت ايران و اكثر كشور ها و جنگهاي بيهوده در سراسر جهان را در بيسوادي محض و تعصب ديني و وطني و سياسي تشخيص داده و راه حلي براي درمان اين بلاهاي عظيم عرضه كردند. نه تنها باين پيشنهاد ها توجه اي نشد، بلكه ذكر انها در جامعه ما خطرات جاني هم ببار مياورد. اما چرا؟
    اگراين پيشنهادات جدي گرفته ميشدند و بان جامعه عمل ميپوشاندند شايد دنياي ما دنياي ديگري ميشد. شايد ديگر امروزه احتياجي بان نبود كه دگر انديشان مثل يك بره، از ببر تمناي ايمني جان خود را بكنند.
    اين همه سوع تفاهم بخاطر بي اطلائي از ديانت بهائي سرچشمه ميگيرد.
    ايا سزوار است كه نمونه هائي كه در ذيل بيان شده دليلي براي بد بيني نسبت بديانت بهائي و بهائيان باشد؟
    ديانت بهائي همه جوانب فردي، اجتمائي و جهاني بشريت را در نظر ميگيرد. ديانت بهائي ميگويد هرگز پيغمبري نميايد كه بگويد دين من اخرين دين است. چون در هر زماني بايد ديني جديدي با روحي سازنده جديد و تازه، انسان ها را در جهت رشد فرهنگي، اجتمائي و معنوي سوق دهد. بعبارت ديگر گفته هاي هر پيغمبري فقط براي مدت معيني از زندگي بشريت است. هر پيغمبري ان مقدار از تعليمات الهي را براي انسانها مياورد كه براي انها قابل جذب بوده تا پيشرفت انسانها ها تضمين كنند. چون همه اديان از طرف خداوند هستند، هيچ فرقي بين انها نيست. هر ديني حاوي دو قسمت است: 1 - قسمت روحاني كه دائمي است 2 - قسمت اجتماعي كه در زمان هاي مختلف تغير پذير است.
    دين بهائي ميگويد در موقع مكالمه، حرف هاي بيان شده بايد مطبوع و دلنشين باشد.
    ميگويد " مبغوض ترين اخلاق عيبجوئي است . بايد تحرّي مدايح
    نفوس نمود نه تجسّس عيوب نفوس . بقدر امکان بايد از عيوب چشم
    پوشيد و از کمال نفوس بحث کنيد نه از نقائص آنها "
    ميگويد دين و علم بايد مكمل هم باشند نه مخالف همديگر.
    ديانت بهائي ميگويد كه: فقط يك خدا وجود دارد. خداوند قابل رويت نيست. با هيچ كلمه اي نميتوان ذات خداوندي را بيان كرد. خداوند را فقط بوسيله پيغمبران ميتوان شناخت. خداوند خالق جهان است. خداوند با مخلوق خود يك پيمان بسته است كه با ظهور هر پيغمبر جديدي اين پيمان تجديد ميگردد. دين باعث پرورش روحاني و اخلاقي بشر ميشود. پيغمبران گفته هاي الهي را مرحله به مرحله، بسته بسطح فكر بشر، بانها تعليم ميدهند. دين بهائي بما ياد ميدهد كه ما بايد، نه فقط دوستان خودمان ر،ا بلكه حتي دوشمنان خودمان را هم دوست داشته باشيم. طبق يك برنامه پيش بيني شده خداوندي، پيشرفت سطح روحاني و فرهنگي بشر مرحله به مرحله بوسيله پيغمبران اجرا ميشود. ظهور پيغمبران متداوم است و با امدن هر پيغمبري فرهنگي نو و تمدني نو، شروع به شكوفائي ميكنند.
    قسمت غير روحاني دين، حاوي ان چيزهائي است كه بشر روزانه بان احتياج دارد و جنبه شخصي انسان را در بر ميگيرد. مثال : - بهداشت - تعليم و تربيت شخصي و اجتمائي - كار - تغذيه - روابط خانوادگي - تشكيل خانواده و روابط خانوادگي - ارث - نماز و روزه - تقويم - و.و.
    موضوعي كه در ديانت بهائي تازگي دارد يكي رفتار ما با طبيعت و حيوانات
    است. حضرت عبدالبها ميفرمايند كه انسان طبيعتا گوشت خوار نيست. براي همين ما نبايد نه فقط بحيوانات مهربان باشيم بلكه بايد بتدريج دست از گوشت خوردن هم برداريم و بعدا منحصرا از گياهان تغذيه كنيم.
    *****************
    ما انسان ها مرحله بمرحله رشت كرده ايم يعني قبلا بشكل فاميل زندگي ميكرديم تا اينكه رشد فكري و احتياج، ما را واداشت كه بشكل قبيله دور هم جمع شويم بعد كشور و ملت بوجود امد. اگر بتاريخ نگاه كنيم خواهيم ديد كه رو آوردن به مرحله بعدي رشد، هميشه بامقاومت هاي خونيني همراه بوده است. چون هيچ كسي حاضر نبود كه بنفع عموم مردم، از قدرت و حاكميت و ثروت انحصاري خود دست بردارد. حالا ما در استانه مرحله بعدي رشد يعني وحدت عالم انساني قرار گرفته ايم.
    - حضرت بهاالله 163 سال پيش پيشنهاد فرمودند كه در روي كره زمين صلح بدون وحدت اديان، امكان پذير نخواهد بود و همچنين بايد همه كشور هاي روي زمين، با وجود فرهنگ و اداب و رسوم مختلف بشكل يك كشور اداره شوند. نكات ديگر در ديانت بهائي بطور خيلي خلاصه:- هر كس اختيار دارد دينش را بعد از تحري حقيقت، بميل خود انتخاب كند.
    -دست برداشتن از هر نوع خشونت.
    - معادن و امكانات سراسر عالم براي رفاع حال همه مردم كره زمين بايد مورد استفاده قرار گيرد. براي رسيدگي بامور مردم كره زمين بايد دولتي با نمايندگان همه كشور ها، در پايتختي كه انرا پايتخت كره زمين ميتوان ناميد، تشكيل شود.
    - انتخاب يك زبان بين المللي
    - تشكيل يك ارتش مشترك براي برقراري نظم و ارامش در سراسر دنيا.
    - تشكيل يك دادگاه بين المللي. - تشكيل ارتباطات سريع بين همه كشور ها(مثل اينترنت)، بنحوي كه همه بتوانند بدون مانع بين مرزي با هم رابطه داشته باشند.
    - وحدت اديان: دين بهائي ميگويد اگر چه اديان اسمهاي مختلفي دارند اما در حقيقت يكي هستند. بنابراين همه اديان بايد متحد شده ويكي شوند.
    - ايجاد مطبوات بين المللي، و اظهار نظر ازاد در ان.
    - ازادي بيان. - در همچين دنياي متحدي احتياجي بجهاد نخواهد بود (يعني لغو جهاد). محدوديت در انباشتن ثروت بيش از حد و از بين بردن فقر. - تعليمات اجباري همگاني. - تساوي حقوق زن و مرد. يكسان كردن اندازهاي بين المللي(مثل وزن، متر و حجم(ليتر) ). - پول واحد بين المللي.و.و.و. دليل :چون حضرت بها الله بمردم عالم مي فرمايند " همه بار يک داريد و برگ يک شاخسار ".
    حالا از تربيت روحاني براي رسيدن بمراحل والا بگذريم.
    كدام يكي از اين پيشنهادات، خشونت به بهائيان را توجيح ميكند؟

    با عرض سلام و خسته نباشيد.
    اينجانب عبدالله حقگو از متبريان فرقه ضاله بهائيت هستم و براي اينكه بتوانم حقايق تلخ و تكان دهنده و بسيار شرم آور از درون اين تشكيلات مافيائي را براي همگان روشن كنم و بتوانم اخبار زنده و دروني از اين فرقه را برايتان بنويسم و همچنين از شر گروه تروريستي صيانت در امان بمانم اعلام تبري آشكار نكرده ام. از شما بخاطر اداره سالم اين وبلاگ متشكرم . حقيقتا باعث دلگرمي متبريان از اين فرقه هستيد.
    لطفا نام وبلاگ من را در پيوندهاي خود قرار دهيد.
    باکمال تشکر . عبدالله حقگو.
    + گل 

    اولا n تا غلط املايي و نگارشي داشتين.ثانيا كلي توهين كردي و تهمت زدي.ثالثا ما به بزرگي خودمون همه رو مي بخشيم.. و اما رابعا:گويا از نظر شما مسلمان و شيعه كسي است كه امام سيزدهم و چهاردهم را قبول داشته باشد!

    خود امام خميني بعد از اون نامه اي كه شما مي فرمايين ،نامه ي ديگه اي رو مبذول كردن كه حاوي عذر خواهي بود.و اين موضوع كه انجمن مي گه بايد فساد زياد بشه تا حضرت ظهور كنند فقط يك تهمت نا رواست كه امثال شما براي تخريب انجمن راه انداختند.

    پاسخ

    اولا : عجب غلوي!!! ثانيا: توهين !!! تهمت!!! ثالثا: چه جوري جواب اينهمه بزرگواري رو بدم؟؟؟ و اما رابعا: اينجاست كه حرف من مصداق پيدا ميكنه. امام خميني و رهبر رو ما امام سيزدهم و چهاردهم شمرديم كه شما تكذيب كردين؟ عذر خواهي؟؟؟!!! عجب قلبي!! بحث ارتباط زياد شدن فساد و ظهور حضرت ، و قدمتش چيزي نيست كه به سن بنده قد بده و از شاهكاراي اوليه انجمنه و فكر كنم كه به سن شما هم قد نميده. ببينين من اونهمه جواب شما رو ندادم كه شما يه كامنت بنداز و در رويي برا من بذارين و بريد. خوشحال ميشدم اگه برا مطالبتون سند ارائه ميدادين. اينكه شما به جاي جواب به من بنشينيد ديكته برا من تصحيح كنين كمي جاي خنده برا من داشت و مزاح. در هر حال انشاءالله من مينويسم و شما هم به جاي تصحيح املا اسناد معتبر ارائه نماييد. موفق باشين.
    + گل 
    مي دوني خيلي بي خبري! انجمن حجتيه بنا به نامه رسمي امام مشغول به كار شد و بعد از اينكه يه سري تهمت هاي ناروا بهشون زدن خودشون فهميدن اشتباه كردن و امام خميني طي نامه اي خواستار راه اندازي دوباره ي انجمن شدن.نكنه امام هم منحرف اند؟؟
    پاسخ

    نه نميدونستم خوب شد كه شما گفتين!!! واقعا؟؟؟ حالا بهتره بدوني كه جنابعالي بي خبري . اقاي ذاكرزاده تولايي خراساني معروف به حلبي از ايدئولوگ هاي بزرگ انجمن حجتيه يكي از مخالفين امام بودن طبق قول خودشون.... البته پس از پيروزي انقلاب و استقرار نظام جمهوري اسلامي در ايران، اعضاي انجمن حجتيه، سعي فراواني کردند که خود را با شرايط روز منطبق سازند، به همين خاطر در اولين روزهاي پيروزي با انتشار بيانيه‌هايي، خود را همراه و همگام با انقلاب اسلام و پيرو رهبري امام خميني قلمداد کردند. صدور چنين اعلاميه‌هايي به ويژه هنگامي که نگارنده آن شيخ محمود حلبي باشد، از اين جهت داراي اهميت بود که از مدتها قبل، شخص وي در مظان اتهام اهانت به امام خميني قرار داشت. در برخي از اظهارنظرهاي شفاهي و کتبي، از قول حلبي نقل شده بود که وي توافقي با رهبري امام خميني و راهبري حرکت‌هاي انقلابي توسط ايشان ندارددر خصوص مخالفت‌ها با انجمن حجتيه، دو مورد بيش از همه مورد توچه بود؛ نکته اول حمايت کردن يا نکردن انجمن از ولايت فقيه، نکته دوم برخورد حجتيه با جنگ تحميلي عراق عليه ايران.انجمن حجتيه براي رهبري، جايگاهي بيش از مراجع تقليد قايل نبود از نظر آنان اگرچه به صراحت، امام خميني تحت عنوان نايب عام امام زمان مطرح بود، اما اين نيابت تنها به ايشان منحصر نبود. بلکه ساير مراجع تقليد نيز داراي چنين جايگاه و امتيازي بودند. به عنوان نمونه، در جزوه کعبه و آخرين خورشيد، در ذيل عنوان «در زمان غيبت کبري چه بايد کرد» چنين آمده است:«به فرمان حضرت بقيه‌الله در اين دوره، مي‌بايد در مشکلات مذهبي به مراجع عاليقدر اسلام که نوّاب عام هستند، رجوع کرد......» (آرشيو مرکز اسناد انقلاب اسلامي، کد 6636، کعبه و آخرين خورشيد، ‌انجمن حجتيه مهدويه، شعبان 1399)همچنين در نشريه «به سوي نور» که از ديگر محصولات انجمن است و در اوايل انقلاب انتشار يافته، بحث رهبري و پيروي از آن تنها در محدوده تبعيت از مراجع و تقليد از آنان محدود شده و عنوان شده است که فقهاي عصر غيبت داراي مقام ولايت ظاهري بر شيعه هستند.اينان نه اعتقاد به رهبري و ولايت فقيه كه آن را منحصر به دستورات مراجع ميدانستند و ولايت فقيه را زير مجموعه مراجع ميدانستند با وسعت كل مراجع تقليد. امام خميني پس از انقلاب در چند نوبت بر عليه شما صحبت کرده اند و تعطيلي انجمن به دستور صريح ايشان انجام شده ، هيچ کس ترديد ندارد . ( البته اگر غير از اين است بفرماييد . ) در اين سخن راني ها امام اشاره به انحرافات حجتيه کرده اند و گفته اند که شما مي گوييد بايد فساد زياد شود تا امام زمان بيايد .فكر كنم كفايت بنمايد. اگه ضروذتي بود بگين تا من بي اطلاع بيشتر بگم.
    + گل 
    يكي از بزرگان مي گفت توي اون زمان اگه انجمن حجتيه نبود الان بعيد نبود ايران همه بهايي باشن.خدا خيرشون بده.
    پاسخ

    يكي از بزرگان؟؟؟!!!! كدوم بزرگان؟؟؟!!! .......نخيرم اصلا هم چنين نيست. انجمن حجتيه خود يكي از انحرافات زمان خود بود.اگر هم كه اون زمان بهائيت را مهار كردند به مدد علما و مراجع وقت بود. همين و بس.
    سلام!
    براي دراومدن از خجالت اون كامنت طولانيه... كامنتيديم!!!!

    پاسخ

    سلام: خيلي هنر !!!! نع يعني لطف فرمودين!!!!