• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : ماجراي آقاي سرکج
  • نظرات : 0 خصوصي ، 18 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سايه 

    سلام :

    خيلي دلم مي خواست كه كشف كنم..

    اون ، چه چيزي بود كه با يه بار پرتاب، چنين اعتماد به نفس اين جناب سر كج رو مورد هدف قرار داد راستي ..

    .جناب سر كج در مورد چه چيز حرف ميزد كه اون برخورد صورت مي گرفت؟

    آيا از بين شنوندگان، فقط يك نفر با او برخورد ميكرد؟

    نميشه گفت كه اصلا برخوردي نبوده و تماما از اول توهم بوده؟ يا برخورد فقط برا يك بار بوده و بقيه ش توهم و ترس از اون برخورد اول بوده است؟

    شايد ... شايد اون برخورد اوني نبود كه اون فكر ميكرد.

    شايد اصلا برخوردي نبود

    شايد .........

    اقلش اين بود كه اينچنين از ترس برخورد، خودش رو برا هميشه سر كج نميكرد.

    حيف

    حيف از سري كه فقط بابت ترس چنين راه كج نمايد

    راستي، فكر مي كنين كه سر جناب سر كجيان ، باز صاف ميشه؟؟؟