• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : دوست مامان (گمشده)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 18 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    آقاي اسماعيل: کاش مثال مي‌زديد و مصداقي تر مي‌گفتيد فعل‌ها رو.
    دها، حامد: من بي تخسيرم به جون خودم. ديروز که پست هر نفر رو مي‌خوندم مي‌ديدم هرکي به راهي رفته که خودش دوست داشته! مثلا ديگه ديگه از اون چاه و خانم معلم و چشم‌هاي سبز و اينا خبري نبود. تازه اون عکسه که توي موبايل بود چطوري سر از آلبوم درآورد؟ اون موبايل 4 تيکه شده کوش؟... اگه الان ديشب بود خوب بود! چون ديشب خيلي حوصله‌ي نقد داستان‌ها رو داشتم. الان فرصت نميشه. ولي من هيچ جوري نمي‌تونستم اين همه چيزاي بلاتکليف رو سر هم کنم
    آقاي حامد: توي اون پاراگراف با تعمد نوشته بود رو تکرار کردم. به نظرم عاميانه است و در حالت گفتاري، مخصوصا وقتي با هيجان همراه باشه کاملا محتمله.
    سايه جان: ... اصلا اينا همش تقصير شما هست و رائد