سلام!
خسته نباشيد.
پايانش خيلي خوب بود.
بابت اشتباهي كه در داستانم داشتم از همه عذرخواهي مي كنم.
اين هفته سايه خانم لطف کنند به جاي من باشند.
اگه مقدوره من هم در بين نويسنده ها نباشم.
ممنون
سوتك جونم
ميگما
بنظرت اين كوثر جون زيادي شجاع نيستش؟؟
البته هنوز طعم اخراج نچشيده كه شجاعت يادش بره .
آره عزيزم
تو هم خستت نباشه فاطيماي گلم
با معرفت ترين عضو دو مين که ته طغاريمونم هستش.
سلام.
خيلي خوب تموم شد...
خسته نباشيد سوتك خانم واقعا مسئوليت سختي روي گردنتون بود!
به همه ي داستان نويسان اين هفته مي گم كه:
خسته نباشيد
ببين
زماني كه اون جريان موبايل و عكس انداختن با موبايل عنوان شد برنامه رو روال ديگه اي ميرفت جلو
خووووب؟ (بگو خوب!)
و كساني كه قسمت هاي بعدي رو مينوشتن بايد در رعايت همه چي دقتشون ميشد. ديدي كه وقتي مثلا فيلم دفاع مقدس ميسازن ميان رو ديوارا مثلا شعار (جنگ جنگ تا پيروزي مينويسن)
خووووووب؟ (بگو خوب!)
پس تا به اينجا مشكل در عنوان نمودن اون موبايل نبوده. و كساني كه اومدند ادامه دادن بايد رعايت ميكردن.
ميدوني الان چي شده؟ (بگو نچ)
الان دقيقا انگار فيلم دفاع مقدس متعلق به سال 59 ساخته شده با شعار ( رييس جمهور ما ، احمدي نژاد)
افتاد؟؟؟ بگو بله
خوب حالا مقصر ما نيستيم كه ( مردم بسكه از خودمو جناب رائد تنهايي دفاعم شد ... شما كوشين؟)
خارج از شوخي اون موبايل و اون عكس كه يكي از اركان اصلي داستان بود كه ميشد روش مانور داد در مراحل بعدي خراب شد. و اگه درست عنوان ميشد سالها هم خراب نميشد.
سوتك؟؟؟
افتاد؟؟؟
هه يا نهي؟؟
اووووف خستم شد بابا. چگده طولانيش نوشتما.
يه سلام جمعه ايه خوشمزه با طعم هندونه
سوتك جونم !!! تازشم بايد توضيحات كامل بدهم. خوب گوش كن و در انتها چاره اي جز سلمنا نداري وگرنه .... ممممم ....
يه چيزايي رو دوباره كپي مينمايم بدون رعايت قانون كپي چي چي ؟؟ كه اونوقتشم هر دو اخراج شويم. چيزهاي از انقلاب منقلاب مخملي و قرمز و اين حرفا
خووووووووب؟
( لطفا اين خوب را با سر خم شده بخون)
فعلا
بريم بعدي
داستان مثل سريالاي تلويزيوني خوب شروع شد و ....بي سر و ته تمووم!! خسته نباشيد.
من واقعا به تو افتخار ميكنم سوتك ! واقعا
چيزه !!!
يعني اگه الان بگم كه يه جورايي آقاي اسماعيل درستشون گفتن و از وقتي اون جمله نوشته شد( همه چي از اون روزي شروع شد كه ...) يه جورايي داستان به يه راه ديگه افتاد ؟؟؟
خب اگه اخراج مخراج به دنبال داره بگيد كه نگم.
جون خودم راست ميگما.
به قبلش و اون كامنتايي كه خصوصيش شد كارتون نشه
sutak : سوتك رو فروختن هي هي sutak : !sayeh saravi: ههههsayeh saravi: چي شدsutak : خصوصيش كردمsutak : شيطوني نكنيد ديگه. خب؟؟sayeh saravi: خوب کردي، چشمsutak : گناه دارمsayeh saravi: چششم ..منكه تقصيرم نميشه. يوهويي گولم ميشه خبsutak : شيطنت شما كه گل مي كنه آدم مي مونه چي كار كنهsutak : !sutak : مي ترسم دو دقيقه ديگه باز يه تيكه ديگه رو كپي كرده باشيد
راستي
جناب رائد....
فكر كنم كه امشب ....ممممممم
يعني منظورم اينه كه كاش ميشد كه جناب رائد يه نقدي رو كل مطلب داشته باشن و اصل داستاني كه شروع كردن و با اين انتهاي داستان خانواده(مثل نوشابه خانواده) يه مقايسه بكنن.