سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیمرغِِِِِ شاید

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 86/10/2 5:58 عصر

یک روز من و یکی از دوستام به اسم شاید، تصمیم گرفتیم که شاید بتونیم از شاید هایی که در زندگیِ من و شاید وجود داشته، شایدهایی بهتر از این شایدها داشته باشیم. شاید گفت: شاید اگر من و تو بیش تر فکر کنیم، پیشر فت هامون در درس و زندگی و معنویات بیشتر خواهد شد. شاید به خاطره اینه که شاید های بزرگ در زندگی من و شاید دخیل می شوند.
شاید گفت: شاید های من و تو بهتره که دور از آرزو و توهم باشه، چون شاید در این صورت زودتر به مقصد برسیم و شاید اصلا به مسیر بی انتها قدم نگذاریم.
شاید های من و شاید، در یک روز طلایی و تلنگری آسمانی بود که شاید به خاطره توسل جستنِ من و شاید، به ذات پاک احدیت بود.
نمی دانم، شاید ما دیر قدم در آن مرحله گذاشتیم و دیر، شایدهای مثبت را برای خود شایدهای بزرگ قرار دادیم. نمی دانم چطور شد که من و شاید به این فکر فرو رفتیم که شاید بتوانیم به شاید های معنوی هم دست پیدا کنیم. شاید خدا خیلی ما را دوست داشته و به ما چنین لطفی را عطا فرموده و شاید در کناره دوست داشتن او، ما خودمان نیز اراده ای قوی به معنویاتمان دادیم.
شاید همه ی ما آدم ها نیز بتوانیم این گونه شویم. دعا می کنم که همه این نیروی معنوی را در خود تقویت کنند که شاید( البته مطمئنا) روزی بیاید که آنها نیز مثل من و شاید شوند. انشاالله....

پ.ن:ببینم کدوم یکی از دوستام روی منو توی نوشتن تعداد شاید کم می کنه!!!




کلمات کلیدی :