سلام

ديگه مجبور شدم كامنت بذارم و اينا... شمايل رودربايسي

راستي آقاي مدير

من بعد اون جمله ي:

«آقاي مدير جواب بدن» اسمايل لبخند گذاشته بودم به شوخي بود جمله.ولي خب الان كه اسمايل نيومده يه كم لحن خشن گرفته يه وقت بي ادبي حساب نشه

راستي جناب رائد نمي خوان مطلب بذارن؟؟؟

آقاي مدير هم فکر کنم مجازات سختي براشون در نظر گرفته باشنا

ممنون جناب مدير

لطف كرديد

راستي من تازه منظورتونو فهميدم از وبلاگ داري.من فكر مي كردم بايد از تجربياتي كه از دومين كسب كرديم بنويسيم فقط...

ولي خب اينطوري بهتر شد از تجارب يگران بهره مي برم خب اون يه نفر هم كه جاي من شد هم يه نفره ديگه از ايشونم يادمي گيرم

دليل دوم هم اينكه شما كه 6 ساله وبلاگ نويسين دارين نمي نويسين بعد من كه 2 سال و نيمه وبلاگ دارم بنويسم

خطاب به فاطيما

سلام

خب من دوست داشتم شما هم براي ما از تجربيات اين مدت وبلاگ داري ، بنويسيد. حالا با توجه به انصراف شما، زينب براي روز چهارشنبه جايگزين شما ميشه.

يا علي.

آقاي مدير بخونن و جواب بدن:

سلام چي شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تا حالا كه سر من بي كلاه مونده بود حالا زينب خانم!

خوب شد ديدم كه چهارشنبه منم.

ولي آقاي مدير اگه اين كامنت رو ديدين همون سر من بي كلاه بمونه بهتره فكر كنم

آقاي مدير جواب بدن:

يعني من خب يه تجربه تو كله اين اين 1 سال و 4 ماه دارم همون كافيه!!!

تا ساعت 2 امروز اگه مطلب رائد رو وبلاگ نباشه علاوه بر تحريم هايي كه براشون از هفته هاي اينده لحاظ مي شه، مشخصات كامل به همراه يك شرح حال از ايشون هم در وبلاگ قرار مي گيره.

گفته باشم!

السلام

اول بذاريد يه مرور كنم و ببينم ساعت 3:21 صبح چي هوا كردم تا بهتر بتونم به بقيه ي كامنتا پاسخ بدم.

خووووووووووووب؟؟

اوكي.

آدم بعضي وقتا کامنتش نمياد! من که خيلي دچار اين معضل شدم تا حالا. اين جور وقتا هيچي نگه بهتر از اينه که يه کامنت الکي بي‌محتوا بذاره. نيست؟!

سلام.

جالب بود

سلام

آخرش نتيجه گيري چي بود؟؟

يا علي

آفت زيارت!

نچ! اصلنشم چي محرمانه س؟!
منظورم اين بود كه گاهي اوقات اگه از اين شكلكا استفاده نشه مخاطب ممكنه لحن شوخي من رو جدي برداشت كنه و موجب دلخوري شه! پس واجبه كه استفاده شه و گاهي متن سنگين تر و وزين تر از اين شكلكاس پس نبايد استفاده شه! و حكم به حرام بودنش مي دهيم

سلام
با مورد اولي که موافقم. سعي خودم هم بر اينه که همين طور بنويسم. خصوصا تو وبلاگ کشکول. (کشکول هر روز بهتر از ديروز. دينگ دينگ)
با مورد دومي هم به صورت مشروط موافقم.
يکي از محاسن کامنت دادن انرژي به نويسنده است. وقتي وارد وبلاگ مي شه و مثلا مي بينه که 4 تا نظر براش اومده ناخودآگاه يک حس شعف و هيجاني براش به وجود مياد. اگه خواننده احساس نزديکي با نوشته کرده باشه و حتي اگه نقد کرده باشه، نويسنده احساس مي کنه که براي مطلبش ارزش قائل شدن، وقت گذاشتن و اون رو نقد و بررسي کردن و اين باعث پيشرفت کار مي شه.
انسان وقتي يک لباس مي پوشه دوست داره همه در موردش اظهار نظر کنند و نظر ديگران را بر نظر خودش ترجيح ميده، حالا ديگه مطلب که جاي خود داره.
اما از اون جايي که برخي مطالب رو فقط مي شه نوشت جالب بود يا مطلب قشنگي بود و کلا کامنت خورش پائينه به نظرم لزومي نداره که کامنت داده بشه .
اما در کل براي ديدن پيشرفت يک وبلاگ مي تونيد مثلا ارشيو 4 ساله اون وبلاگ رو مطالعه کنيد و به طور قطع معتقدم که اين پيشرفتها فقط با نظارت سازنده حاصل شده و اينا.

من به نوبه ي خودم از اين که محاوره مينويسين تشکر ميکنم

سلام سايه خانوم جوون!
گرچه ما هم هم اكنون اين شكلييمولي براي تشكر و اينا خدمت رسيديم!
پست برا دومين بود اون وقت تبليغات چارقدتونو مي كنيد توش؟!!!
ايني كه گفتيد بايد با متن ارتباط برقرار شه رو قبول دارم ولي حكم بعدش رو نه! بوده نوشته هايي كه به دل خودم نشسته( به فتح نون) و به دل بقيه نشسته( به كسر نون)
برا كامنت هم... خب گاهي اوقات آدم حرفش نمياد! چي كار كنه؟
آدمكا رو هم به نسبت سبك و كلاس نوشته قابل استفاده مي دونم! به نظرم برا بعضي نوشته ها حرام است اما بعضي جاها هم واجب
همين!