بقيه نويسندگان هم لطفا دست به كار شن!
m H: بازديد امروز: 296 بازديدm H: sayeh_saravi: نهsayeh_saravi: روزاي قبلم همينه فکر کنمm H: نچsayeh_saravi: چرا باور کنm H: بازديد ديروز: 185 بازديد
sayeh_saravi: جدي؟sayeh_saravi: باشهsayeh_saravi: پس برام جايزه بخريد
من نمي دونم ديگه! خود سايه خانوم جووونم جايزه خواستن
اصلاح نظر قبلي
درس داشتم تا حالا نيومدم نظر بدم...
اي واي سلام.
ببخشيد من دليلم موجه هه درس تا الان نيومدم نظر بدم داشتمهنوزم زيست موندهخب خاله سايه كه اصلا افتخار ماست
عالي ادامه دادن داستان رو...
ببينيم فردا چي ميشه!
خب! سايه خانوم جووونم جواباتون رو ديده بودم كه تسليم شدم و از دم در اومدن ترسيدم ديگه!
تازشم الان بهتر شد! يه كم داره زواياي پنهان داستان( شايدم ذهن ما!!) روشن مي شود!با تشكر-يكي از خوانندگان آثار شما
باتشكر از مدير بزرگوار و بر اساس انتقادات دوستان يه بخشهايي اضافه شد. شايد كه كمي موضوع مشخص بشه.
حكم حكومتي- وبلاگي شماره 3
نظر به پاسخهاي روشنگر سركار سايه خانم که مانند هميشه فصل الخطاب بوده و خواهد بود، اينجانب ضمن اعلام تبعيت خود از ديدگاه آن نويسندهي بزرگوار، تاکيد مينمايد که ديگر نويسندگان نيز بايد نسبت به انجام نظرات ايشان تمام همت خود را به كار گيرند.
به به! لذت برديم از اون حكم حكومتي! چه اقتداري داشت! ما هم جو گير شديم انگار!
سايه خانوم جوووون! دم در دومين؟
تازشم
نع ... بي زحمت جناب مدير روتون رو بكنين اونور
اوهوم خوب شد
تازشم هركي خواست من آماده رساندن تقلب هستم.
اصلا پول ميگيرم و بقيه ي داستان رو مينويسم
شماره حساب ورژن شماره حساب پايينيه
اوكي؟
ايها الناس
بابا ، يه دقه گوش كنين.
اول السلام
ببينين اگه قرار بود جناب رائد يا من طوري بنويسيم كه موضوع روشن بشه اونوقت ادامه ي داستان بر اساس خواست ما پيش ميرفت و اونوقت ميشد ديكته اي از ذهنيات ما...
اوكي؟؟؟
اما اين دقيقا مثل همون بازي با كلمات ميمونه. كه در آخر هر كسي يك كلمه گفته و در انتها يك جمله كامل شكل گرفته.
الان هم هركسي با ساختاري كه داده شده داستان رو بر اساس خواست خودش ادامه ميده. زيرو رو ميكنه و در انتها و در پايان هر پست ذهنيات شما هست كه اون رو ميسازتش
باز نياييد بگيد سخته كه اونوقتش خيلي ازتون نااميدم ميشه ها...
گفته باشم.
دهه.
ببخشيد يه لحظه جو گرفتم نوشتم اينجانب به عنوان مدير پارسي بلاگ. الان سر و كلهي رئيس پيدا ميشه. منظورم همون مدير وبلاگ طعم شيرين دو دقيقه بود. ما رو چه پا تو كفش بزرگترا كردن.
حكم حكومتي- وبلاگي شماره 2:
نويسندگان قهرمان دومين
همانطور كه مطلعيد در هفتههاي اخير دشمنان خون آشام دست به جنايات هولناك ديگري عليه اين وبلاگ مظلوم زدند؛ توهين و تهمت به وبلاگ دومين، تحقير ميهمانان دومين ، جلوگيري از ارسال كامنت براي وبلاگ و تمسخر و استهزا نويسندگان اين وبلاگ ، تنها بخشي از اعمال ناجوانمردانه اي بود كه در مهد به اصطلاح تمدن براي خشكاندن ريشه پارسي بلاگ صورت گرفت.
اما هيهات كه نويسندگان پرشور و دلير وبلاگ، ننگ و ذلّت تسلّط وردپرس پيشگان را بپذيرد.
هيهات كه نويسندگان غيور طعم شيرين دو دقيقه از وبلاگ دست كشيده و شيطنت هاي مرموز بلاگفاييان را بپذيرند.
اگر چه وبلاگ نويسان نالايق بين المللي و مدافعان دروغين ورد پرس و بلاگ اسپات با سكوت مرگبار خود، كوس رسوايي و تهي بودن ادعاهاي فريبنده خود را به صدا درآوردهاند اما كدام گوش شنوا است كه نداي مظلوميت و دادخواهي نويسندگان مظلوم دومين را نفهمد.
اينجانب به عنوان مدير پارسي بلاگ ضمن محكوم كردن مجدد جنايات وحشيانه مخالفين اين اوبلاگ و تقبيح سهلانگاري تشكل هاي وبلاگي، حمايت و تشكر خود را از كليه وبلاگ نويسان متعهد كه تا آخرين لحظهي اكانت دست از حمايت وبلاگ دومين بر نداشته ابراز مي كنم.
همچنين از كليه وبلاگ نويسان تقاضامندم تا كمكهاي نقدي خود را به حساب 12345 بانك ملي ايران به نام حامد كشكول واريز كرده تا با اين كار حمايت خود را از وبلاگ نويسان مظلوم دومين اعلام نمايند.
حكم حكومتي جناب مدير:
با توجه به اينكه تجربهي اول هست انتظار ميرفت جناب رائد اول فضاي کلي داستان و اسکلت اوليه را براي دوستان ترسيم کنند و بعد بگن و حالا ادامه ي داستان!
من هم ديروز که خوندم متوجه چيزي نشدم که اصلا قضيه چيه. البته خب قرار هم نبود متوجه بشم با خوندم بخش کوتاهي از داستان ولي خب حس ميکنم ديگه هضمش براي من سخت بود.
همچنان منتظريم تا حداقل زواياي بشتري از اين داستان را بازگو كنيد.
هر چند امروز اين اتفاق توسط سايه خانم تا حدي انجام شد.